دوشنبه ۳۰ تير ۱۴۰۴
سیاسی

روایت ‌قسام از رفیق حاج قاسم: حاج رمضان شهید فلسطین است

روایت ‌قسام از رفیق حاج قاسم: حاج رمضان شهید فلسطین است
نسیم گیلان - فارس / در توصیف شهیدی که سه دهه تمام زندگی‌اش را وقف پشتیبانی نظامی مقاومت کرد، فرمانده ارشد عزالدین قسام نوشت: حاج رمضان با جانش در کنار ما بود؛ در غزه، کرانه ...
  بزرگنمايي:

نسیم گیلان - فارس / در توصیف شهیدی که سه دهه تمام زندگی‌اش را وقف پشتیبانی نظامی مقاومت کرد، فرمانده ارشد عزالدین قسام نوشت: حاج رمضان با جانش در کنار ما بود؛ در غزه، کرانه باختری، قدس، جنین و الخلیل. حتی اگر لهجه‌اش متفاوت بود، فکر و روحش فلسطینی بود.
روزنامه الاخبار در شماره امروز خود ویژه‌نامه‌ای را به شهید سرلشکر محمد سعید ایزدی (حاج رمضان) اختصاص داده است. در یکی از مطالب این ویژه‌نامه، یکی از فرماندهان ارشد عزالدین قسام، مقاله‌ای در وصف شخصیت و نقش این شهید در مقاومت فلسطینی به رشته تحریر درآورده است که در ادامه می‌خوانید:
«شهید حاج رمضان هرگز نامی گذرا در میان حامیان آرمان فلسطین نبود. او چهره‌ای موقت یا مقطعی در مسیر پشتیبانی و همراهی با رنج ملت فلسطین نبود. او یکی از ارکان اصلی، مهره‌های کلیدی و چهره‌های ثابت پروژه مقاومت اسلامی در فلسطین بود، به‌ویژه در شاخه نظامی پیشرفته آن، یعنی گردان‌های شهید عزالدین قسام.
او را در قسام، برادری خیرخواه، همراهی صادق و تکیه‌گاهی عملی می‌شناختیم که جایگزینی برایش نبود. یک چشمش به میادین نظامی دوخته بود و چشم دیگر به مسیرهای تأمین و پشتیبانی؛ دلش پیوسته برای قدس و مسجدالاقصی و جبهه‌های درگیری و رزمندگان آن می‌تپید. حاج رمضان از آن مردانی بود که میدان جهاد آنان را می‌سازد، شب‌های محاصره پرورش‌شان می‌دهد و ریشه‌هایشان در زمین بخشش و ایثار استوار می‌شود، مردانی که زندگی را تنها در مسیر آزادی می‌فهمند و زمان را با ساعت رهایی می‌سنجند.
بیش از سی سال، حاج رمضان در سکوت و صداقت، گام‌به‌گام پروژه آزادی را پیش برد. آغاز راه جهادی واقعی‌اش از همان لحظه‌ای بود که رهبران فلسطینی به مرج الزهور در سال 1992 تبعید شدند، او آن‌جا بود و در میان رهبران مقاومت حضور داشت، در رایزنی‌ها و طراحی‌ها شریک بود، به آنان وفاداری و یاری می‌رساند و در چهره‌هایشان نشانه‌های پیروزی آینده را می‌دید. 
بازار
عکس: حاج رمضان در کنار فرماندهان فلسطینی مرج الزهور. جنوب لبنان
در سالیان دراز تلاش‌های خاموش و سنگینی مسئولیت، حاج رمضان بی‌وقفه می‌کوشید تا توانمندی‌ها را به قدرت تبدیل کند، انرژی‌ها را در قالب منظومه‌هایی سامان دهد و به‌راستی به‌مثابه «مهندس پشتیبانی راهبردی مقاومت» از خارج فلسطین عمل می‌کرد. او نه صرفاً واسطه‌ای برای انتقال کمک مادی بود و نه فقط رابطی میان نهادها؛ بلکه تصمیم‌ساز، اثرگذار و سازنده‌ای واقعی در توسعه توانمندی‌های مقاومت به‌شمار می‌آمد. او نیازها را به‌دقت می‌شناخت، اولویت‌ها را درک می‌کرد و با صبر و پشتکار، بی‌اعتنا به هزینه‌ها، برای تحقق آن‌ها می‌کوشید.
او همه مراحل رشد مقاومت را از نزدیک تجربه کرده بود؛ از نخستین گلوله‌ها و تفنگ‌های ابتدایی تا موشک‌های پیشرفته، پهپادها و تونل‌هایی که در دل زمین قلب دشمن را نشانه می‌گیرند. در این روند، او پل‌ساز مسیرها، حل‌کننده دشواری‌ها، کوبنده درهای حمایت و همراه همیشگی توسعه بود. هیچ‌گاه از نشست ارزیابی، جلسه هماهنگی یا دیدار توسعه‌ای غایب نمی‌ماند.
یکی از برجسته‌ترین ویژگی‌های حاج رمضان، باور صادقانه‌اش بود به اینکه نبرد با دشمن صهیونیستی، مسئولیت فلسطینی‌ها به‌تنهایی نیست، بلکه وظیفه تمام امت اسلامی است. بر همین اساس، همواره می‌کوشید که ایران ـ با رهبری، مردم و نهادهایش ـ در متن این مسئولیت قرار گیرد.
او در کنار یار دیرین خود، حاج قاسم سلیمانی، شریک واقعی در مسیر ساخت «محور مقاومت» بود. با جانشینش حاج اسماعیل قاآنی و همه وفاداران جمهوری اسلامی، همواره تلاش داشت که فلسطین مرکز توجه‌ها باقی بماند و «گردان‌های قسام» و «سرایا القدس» در قلب آمادگی، حمایت و ارتباط قرار گیرند.
در میانه نبرد بزرگ «طوفان الأقصی»، شهید ما در حاشیه نبود، بلکه در متن میدان حاضر بود؛ در صحنه، در رایزنی، در پیگیری تحولات، درگیر در جزئیات. با تمام توان، برای موفقیت نبرد تلاش می‌کرد، خطوط را به هم نزدیک می‌کرد، هماهنگی‌ها را تقویت می‌نمود و دل‌ها و کوشش‌ها را بر یک هدف متمرکز می‌ساخت: شکست دشمن و تحقق پیروزی بزرگ میدانی.
او را مردی پرانرژی و خستگی‌ناپذیر می‌شناختیم؛ اهل نزاع نبود و اختلافات مانع حرکتش نمی‌شد. تمرکزش فقط بر تقویت نیروهای مجاهد بود و تضمین تداوم نبرد در هر شرایطی. هرچند پشت خطوط مقدم می‌ایستاد، اما با جان و دل در همه میدان‌ها حضور داشت: در غزه، کرانه باختری، قدس، جنین و الخلیل. لحظه‌به‌لحظه تحولات را دنبال می‌کرد و بر تلاش‌های پشتیبانی و آماده‌سازی نظارت داشت.
بارها در دیدارهای خصوصی، او را در حالی می‌دیدیم که سراسر خشوع و صداقت بود، گویی در کنار فرماندهان شهیدمان نشسته‌ایم؛ گویی با «ابوخالد الضیف»، «ابوالبراء مروان عیسی» یا «ابوابراهیم السنوار» هم‌کلام هستیم؛ همان صلابت، همان بینش، همان عشق به شهادت. آن‌قدر به ما نزدیک بود که کسی که او را نمی‌شناخت، گمان می‌برد از اهالی غزه یا کوچه‌های کرانه باختری است. تنها لهجه‌اش او را از فرماندهان میدانی فلسطینی متمایز می‌کرد، اما اندیشه، دل و روحش سراسر فلسطینی، جهادی و مقاوم بود.
اکنون که این فرمانده مجاهد را بدرقه می‌کنیم، گریه نمی‌کنیم، بلکه با او پیمان می‌بندیم. از یاد او نه برای اندوه، بلکه برای تقویت گام‌ها یاد می‌کنیم. به خود یادآوری می‌کنیم که بزرگی مردان به شمار سخنانشان نیست، بلکه به عمق اثرشان است و آنان که در سکوت کار می‌کنند، در فقدانشان دشمن را به لرزه می‌اندازند.
حاج رمضان، همان‌گونه که آرزو داشت، به شهادت رسید؛ پس از عمری سرشار از بندگی، تلاش و جهاد. بی‌اغراق می‌توان گفت که او در زمان حیات خود «شهید فلسطین» بود و امروز، در پیشگاه پروردگارش، به‌راستی «شهید فلسطین» است. او به یاران شهید خود پیوسته است؛ در صدرشان حاج قاسم سلیمانی، ابوالعبد هنیه، ابوخالد الضیف، ابوالبراء عیسی و سایر فرماندهان پاکباز.
ما در «گردان‌های شهید عزالدین قسام» این فرمانده بزرگ جهادی را با افتخار بدرقه می‌کنیم و تأکید می‌نماییم که آن‌چه او از خود بر جای گذاشت، از پیوندها و بنیادها گرفته تا حمایت‌ها و نقش‌آفرینی‌ها، همه برای ما نقطه اتکایی در ادامه راه خواهد بود. خون و یاد او، دو انگیزه همیشگی ما خواهد ماند، تا زمانی که پیروزی رقم بخورد، فلسطین از دریا تا رود آزاد شود و بانگ اذان از مسجدالاقصی، بی‌هیچ قید و اشغالی، طنین‌انداز گردد».


نظرات شما