پنجشنبه ۹ مرداد ۱۴۰۴
سیاسی

آزاد ارمکی: صلح در گفت‌وگو رخ می‌دهد

آزاد ارمکی: صلح در گفت‌وگو رخ می‌دهد
نسیم گیلان - ایسنا / آزاد ارمکی معتقد است در جنگ ۱۲ روز، جامعه ایرانی برخلاف برخی تصورات قدرت اجتماعی خود را انباشت کرد،سرمایه اجتماعی به میدان آمد و جامعه مدنی به شکلی ...
  بزرگنمايي:

نسیم گیلان - ایسنا / آزاد ارمکی معتقد است در جنگ 12 روز، جامعه ایرانی برخلاف برخی تصورات قدرت اجتماعی خود را انباشت کرد،سرمایه اجتماعی به میدان آمد و جامعه مدنی به شکلی بی‌سابقه فعال شد و چون تناسبی میان جامعه ایران و اسرائیل در این بحران وجود نداشت حمله ناگهانی بیش از هر چیز موجب انسجام و واکنش گسترده داخلی و حتی ایرانیان خارج از کشور شد.
تهاجم اخیر رژیم صهیونیستی علیه ایران، آن هم با حمایت صریح و همه‌جانبه آمریکا، بیش از آن‌که یک درگیری متعارف نظامی باشد، نمود بارز جنگ ترکیبی هوشمند علیه جمهوری اسلامی ایران است. هدف اصلی این جنگ، نه صرفاً ضربه‌زدن نظامی، بلکه تضعیف امنیت ملی، انسجام اجتماعی، و جایگاه راهبردی ایران در معادلات منطقه‌ای و جهانی است.
در این میان، ملت ایران با تبعیت از رهنمودهای رهبر معظم انقلاب، دوشادوش نیروهای مسلح، پاسخ کوبنده‌ای به این تجاوز دادند و بار دیگر نشان دادند که دشمن در برابر اراده ملت و اقتدار جمهوری اسلامی راهی جز عقب‌نشینی ندارد.
بازار
با وجود این پیروزی، اهمیت «جهاد تبیین» بیش از همیشه احساس می‌شود؛ چراکه شناخت ابعاد این جنگ و افشای سیاست‌های پنهان دشمن، نقشی کلیدی در حفظ هوشیاری جامعه و انسجام ملی ایفا می‌کند.
بر همین اساس، خبرگزاری دانشجویان ایران (ایسنا) در قالب ویژه‌برنامه‌ «برای وطن» با تقی آزاد ارمکی استاد دانشگاه و جامعه شناس ، به گفت‌وگو نشست تا روایت او از «12 روز استقامت» را بشند؛ و تحلیلی تاریخی از جایگاه ایران، هدف‌گذاری دشمنان، و آینده محور مقاومت دریافت کند.
مشروح این گفت‌وگو را در ادامه بخوانید.
جامعه ایران پیش از جنگ؛ زیستی مستقل و بی‌اعتنا به سیاست
تقی آزاد ارمکی در پاسخ به سوالی با اشاره به این‌که «جامعه ایران در زمانه پیش از جنگ برای خود زیست می‌کرد و از عرصه سیاست خارج شده بود»، گفت: در آن دوران، هر صدایی از سیاست و حکمرانی می‌آمد یا نادیده گرفته می‌شد یا با نگاه منفی مواجه بود.
قدرت جامعه ایران؛ نه فروپاشی بلکه انباشت سرمایه اجتماعی
وی با تاکید بر این‌که «البته این به معنای میرایی جامعه نیست»، افزود: بسیاری از افراد موضوع فروپاشی اجتماعی را مطرح می‌کردند، اما من معتقدم جامعه ایران فرو نریخته بلکه قدرت یافته است. در کتاب «جامعه ایران، جامعه ناهموار» نیز به قوی بودن جامعه و ضعیف بودن حوزه سیاسی اشاره کردم. بنابراین جامعه زیست خودش را داشت و به نظام سیاسی بی‌اعتنا بود و به‌طور ضمنی درصدد تحقق این مطالبه بود که حاکمیت، سیاست رفتاری خود را تغییر دهد، زیرا با آن شیوه‌ها قادر به برقراری رابطه با آحاد جامعه نبود.
انتظار تغییر و اشتباه دشمن در برآورد جامعه
وی ضمن تبیین این مساله که «جامعه منتظر تغییر در حوزه سیاسی بود»، تصریح کرد: این حرف‌ها را جای دیگری گفتم و مورد نقد قرار گرفتم؛ حدود 93 درصد جامعه ایرانی منتقدِ معترض و 7 درصد شامل نیروهایی می شد که بخش حاکمیتی و رسمی ایران را داشتند از همین رو با کنارکشیدن جامعه، دشمن یا همان آمریکا، صهیونیسم، امپریالیسم و سرمایه‌داری جدید، تصور کردند که جامعه فرو ریخته و می‌توانند سرزمین را اشغال کنند.
تناسب نداشتن اسرائیل با جامعه ایران و شوک حمله
این استاد دانشگاه با اظهار تأسف از این مسئله که «اگر جابجایی نیرو رخ می‌داد و به‌جای اسرائیل، آمریکا وارد منازعه با ما می‌شد، شاید وضعیت فرق می‌کرد»، اظهار داشت: اسرائیل هیچ‌گونه تناسبی با جامعه ایرانی نداشت؛ چراکه در عرصه بین‌الملل بازنده بود و چهره‌ای خون‌خوار از خود به نمایش گذاشته بود و دولتی کودک‌کش محسوب می‌شد و در بسیاری موارد یا مورد محاکمه قرار گرفته بود یا دست‌کم در آستانه شروع محاکمه قرار داشت.
وی ادامه داد: بنابراین، نه از نظر اجتماعی، نه از نظر سیاسی و سرزمینی، هیچ تناسبی با ایران نداشت و ناگهان با حمله‌ای، بحث فروپاشی، تصاحب و تجزیه سرزمینی را مطرح کرد.
این استاد دانشگاه با طرح این پرسش که «چه کسی در این سرزمین زندگی می‌کند؟» به طرح نظرات خود پرداخت و ادامه داد: در سراسر این سرزمین، فقط دولت و حکومت زندگی نمی‌کنند، بلکه سایر افراد جامعه یا همان 93 درصدی که پیش‌تر اشاره کردم نیز در ایران زندگی می‌کنند؛ جامعه‌ای قوی که دارای نجواهای متفاوت فرهنگی، اجتماعی و اخلاقی است؛ همان مفهومی که بعدها و در آن 12 روز به عنوان «ایران» به آن رسیدیم، در روایت‌های گوناگون شکل گرفته بود و وجود داشت. همان جامعه یک‌باره در مقابل موضوع اشغال ایستاد.
غیرت و کنش‌گری فرهنگی
وی با تأکید بر این‌که «ایرانیان نسبت به بسیاری از امور غیرت دارند»، گفت: اشغال سرزمین، مسئله محرم در سطح خانواده، بی‌اخلاقی، خصومت و ناجوانمردی از جمله این موارد است.
ارمکی ادامه داد: بنابراین جامعه سرمایه انباشته خود را یک‌باره به میدان آورد و جامعه مدنی فعال شد؛ جنگ موجب شد جامعه مدنی بار دیگر سرش را بلند کرده و وارد عرصه شود که به نظرم اتفاق مهمی است و هیچ‌کس در تحلیل‌ها به آن توجه نکرده است. این جامعه قوی می‌تواند منشأ اتفاقات عمده‌ای باشد و قادر به مقابله با کسانی است که قصد اشغال و نابودی ایران را دارند.
این استاد دانشگاه تصریح کرد: اسرائیل وقتی شروع به کشتن آدم‌ها می‌کند، بخشی از آنان فرمانده‌اند، بخشی دانشمند و بخشی هم مردم عادی هستند و در نهایت همه متعلق به همین سرزمین‌اند. این شرایط نفرتی ایجاد کرد و موجب شد جامعه‌ای که دو روز دچار شوک بود، خود را بازبینی کند. بدین ترتیب شاهد حضور متکثر نیروهای اجتماعی، دانشگاهیان، روشنفکران، هنرمندان، ورزشکاران، نویسندگان، منتقدان، شاعران و آوازخوانان بودیم و در کنار آنها بخش جامعه ایرانی خارج از کشور ـ که همه فکر می‌کردند نیرویی برای فروپاشی است ـ فعال شد.
آزاد ارمکی در این بخش از سخنانش با اشاره به انشقاق ایجاد شده در میان ایرانیان خارج از کشور «که همه فکر می‌کردند آن‌ها نیرویی برای فروپاشی هستند»، اظهار داشت: البته مسئله فقط این نیست که مثلاً رضا پهلوی کنار اسرائیل رفت و انشقاق ایجاد شد؛ نه، مسئله اساسی این بود که پروژه تغییر از طریق دشمن مورد ستیز قرار گرفت و ایرانیان خارج از کشور نیز نسبت به آن واکنش نشان دادند و این باعث شد تا همبستگی موقت اجتماعی شکل گیرد.
وی ادامه داد: این موقعیت اجتماعی زمینه‌ای را فراهم کرد تا نظام سیاسی نیز وارد آن شود؛ یعنی همه کسانی که در این جامعه زندگی می‌کنند، در مقابل بیگانه‌ای که قصد فروپاشی ایران را دارد، ایستادند و مقاومت کردند. این امر اتفاق مهمی در این دوره از تاریخ ایران رقم زد و ما باید زمان زیادی را صرف فهم این پدیده کنیم که این جامعه چگونه ظهور کرد و توانست کشور را از سقوط و فروپاشی نجات دهد.
رد نظریه گسست نسلی
این استاد جامعه‌شناسی دانشگاه تهران با رد نظریه گسست نسلی گفت: من همیشه با این نوع نگاه به گسست‌های اجتماعی مخالفت کرده‌ام و سه کتاب در این زمینه نوشته‌ام. خیلی‌ها فریاد می‌زنند که گسست نسلی ایجاد شده و نسل زد در مقابل جامعه است. اتفاقاً چند روز پیش گفت‌وگویی داشتم و در آن بیان کردم که نسل زد، نسلی به‌دردبخور، اخلاقی و ایرانی است، اما زیست او با ما متفاوت است. یادم است وقتی انقلاب اسلامی شد، ما که انقلاب کردیم با پدران‌مان یک‌جا بودیم ولی رفتارمان متفاوت بود.
وی با تأکید بر این موضوع که «گسست نسلی اتفاق نیفتاده است»، افزود: به این پدیده استمرار و پیوستگی نسلی گفته می‌شود که به شکل ناآرامی منشاء تحولات است. جامعه نه تنها از هم جدا نشده بلکه به هم پیوسته و مدرن شده و دغدغه‌اش سیستم مدرن بوده و طالب این بوده که زیست مدرن داشته باشد، اما حاکمیت به رسمیت نشناخت.
این استاد دانشگاه افزود: این زیست مدرن مختصاتی دارد؛ همه نیروهای آن حاضرند و به‌طور ضمنی پیوستگی‌ در باب زندگی مدرن دارند. آن‌ها می‌خواهند در جهان امروز زندگی کنند و به‌تبع آن، نمی‌خواهند به گذشته ـ به معنای ارتجاعی، نه به معنای سنتی ـ بازگردند، چراکه این جامعه ضد سنت نیست، اما در عین حال می‌خواهد از ابزارها و امکاناتی که جهان مدرن در اختیار می‌گذارد، به‌خوبی استفاده کند؛ که کماکان هم استفاده می‌کنند.
بازتعریف عشق به ایران؛ روایتی مدرن از وطن
به گفته ارمکی، در دو دهه گذشته مجموعه‌ای از روایت‌های فرهنگی در ایران شکل گرفته است که یکی از مهم‌ترین آن‌ها امروز با عنوان «ایران» در حمله اسرائیل برجسته شده است. به‌طور نمونه، شهید باقری به‌عنوان شخص اول نظامی کشور، در عید نوروز به تخت جمشید رفت و از آنجا به مردم تبریک گفت؛ اقدامی که البته با نقد اصولگرایان رادیکال روبه‌رو شد.
وی ادامه داد: اما آن روایت چه بود؟ روایتی از «ایران» شکل گرفت؛ ایرانی که مهم است، نه صرفاً به‌عنوان سرزمین یا نشانه‌ای از تمدن گذشته، بلکه به‌عنوان یک «زیست مدرن». برخی از دوستان این مفهوم را «عشق به ایران» تعبیر کردند.
ارمکی گفت: حالا سؤال این است که ایران را کجا می‌توان یافت؟ برخی ایران را در حافظ می‌بینند، بعضی در سعدی، گروهی در تخت جمشید و عده‌ای دیگر، ایران را در زندگی روزمره مردم جست‌وجو می‌کنند.
درک جامعه از تهدید و ابتکار مردم
این نویسنده نام‌آشنا در عرصه جامعه‌شناسی با تبیین این موضوع که «عشق به ایران در این مقطع به کار آمد»، افزود: در جریان جنگ 12 روزه، این‌گونه نبود که حاکمیت این روایت را بسازد که اسرائیل آمده تا ایران را اشغال و تجزیه کند، بلکه خود مردم به این باور رسیدند که اسرائیل قصد اشغال و تجزیه ایران را دارد، و شکل‌گیری این معنا تا حد زیادی نجات‌دهنده بود و مانع اشغالگری شد.
ارمکی گفت: چنانچه در جریان حمله اسرائیل ـ که با حمایت آمریکا رخ داد ـ آن‌ها به این نتیجه می‌رسیدند که با این اقدام، جامعه به حرکت درمی‌آید و اعتراضات اجتماعی شکل می‌گیرد، هرگز دست از جنگ برنمی‌داشتند. بحث من اصلاً نظامی نیست که ما زدیم، بردیم یا نبردیم؛ همه این‌ها سر جای خود، اما آن‌ها درک کردند که جامعه تن به اشغال نمی‌دهد.
صلح، همبستگی و خطر بازگشت به پیشاجنگ
وی با تأکید بر این‌که «این حس موقتی است، زیرا جنگ پدیده‌ای موقتی است»، گفت: جنگ از این منظر که این سرمایه اجتماعی را پدیدار کرد، یک نعمت است و ما باید به این مسئله توجه کنیم که جامعه صداهای متفاوتی دارد و می‌خواهد زیست خود را داشته باشد؛ بنابراین باید اجازه داد این صداها ظهور پیدا کنند، زیرا در تنگنا، به نفع همگان است.
این استاد دانشگاه گفت: جامعه‌ای که سرکوب می‌شود، به انزوا می‌رود، به مواد مخدر کشیده می‌شود و خودکشی، اعتراض اجتماعی یا مهاجرت را انتخاب می‌کند؛ اما این جامعه همچنان ایستاده و زنده است، و باید این همبستگی اجتماعی که شکل گرفته را به‌طور مستمر تقویت کرد.
نقش چهره‌های اجتماعی و ضرورت میدان‌داری آنان
 آزاد ارمکی در تشریح راهکارهای تقویت همبستگی اجتماعی افزود: افرادی که تقلب و تخریب کرده و باعث کاهش همبستگی شده‌اند، باید کنار بروند. در مقابل، کسانی که در مسیر همبستگی اجتماعی مشارکت داشته‌اند، باید در دوران آتش‌بس و صلح در زمره نیروهای مؤثر قرار گیرند؛ چرا که سرمایه این حوزه در اختیار آنان است.
به گفته وی، چهره‌های مهم در حوزه‌هایی چون ورزش، سینما و دانشگاه که دارای پایگاه اجتماعی هستند و در شرایط بحرانی از ایران دفاع کرده‌اند، در دوران پسابحران نباید نادیده گرفته شوند؛ بلکه باید فضایی برای فعالیت مؤثر آن‌ها فراهم کرد و به آنان اجازه داد تا با دنبال‌کنندگان خود در مسیر تقویت همبستگی ایفای نقش کنند.
این استاد دانشگاه تأکید کرد: در گام بعدی، باید به سمت بازسازی کشور حرکت کنیم. در این مسیر، حاکمیت باید از جامعه مدنی دعوت به مشارکت کند و جامعه مدنی نیز نباید به بستری برای سوءاستفاده جریان‌های رادیکال تبدیل شود.
ضرورت حضور آرام و مسئولانه جامعه مدنی
ارمکی افزود: جامعه مدنی و نمایندگان آن باید با آرامش در پروژه بازسازی کشور حضور یابند. این مسیری دشوار است و فعالان این عرصه باید با آگاهی، درباره نوع زیست اجتماعی خود تصمیم بگیرند و نقش سازنده‌ای در آینده ایفا کنند.
دیپلماسی منطقه‌ای و بازگشت به جهان
این استاد دانشگاه تصریح کرد: مسئله بعدی این است که دنیا در 40 سال گذشته تصمیم گرفت علیه ما متحد شود و ما باید 40 سال زحمت بکشیم تا در دنیا دوست پیدا کنیم. چه کسی گفته که همه اروپا باید با دشمن ما متحد باشند؟ چرا این اتفاق افتاده؟ چرا همه آمریکای شمالی علیه ما متحد شدند؟ این‌ها پرسش‌هایی است که باید ریشه‌یابی و بازخوانی شوند.
وی ادامه داد: کار بسیار درستی در دولت قبل آغاز شد و دولت جدید هم به آن پایبند است؛ ما تلاش زیادی در منطقه کردیم تا رابطه خود را با کشورهای عربی و مسلمان تنظیم کنیم.
ارمکی گفت: برقراری رابطه با دولت عربستان سعودی که در دولت پیشین اتفاق افتاد، به نظرم اقدامی منحصر به فرد بود. ما باید به جهان بازگردیم و با جهانی متکثر روبه‌رو شویم تا بتوانیم با بخشی از جهانی که دوست داریم همکاری کنیم. در دوره انتخابات به آقای پزشکیان گفتم که صدای شما باید از دو منظر پخش شود: هم خطاب به دولت رسمی آمریکا باشد و هم جامعه مدنی آمریکا را مورد خطاب قرار دهد.
فضای گفت‌وگو را باز و از قدرت جامعه مدنی جهان استفاده کنیم
وی با انتقاد از این مساله که «در کشور یک نفر را نداریم که با جامعه مدنی آمریکا گفت‌وگو کند»، اظهار کرد: مگر آمریکا دوباره ما را تهدید به بمباران نکرده است؟ در کشورمان یک متخصص، متفکر، سیاستمدار، دانشمند یا روحانی وجود ندارد که بتواند با جامعه مدنی آمریکا حرف بزند و بگوید من به حاکمیت شما کاری ندارم اما می‌گویم جنگ نه به نفع شماست و نه به نفع ما پس بیایید ستیز را تعطیل کنیم.
 وی افزود: این افراد کجایند؟ کجا فعال شدند؟ چرا اجازه فعال شدن آن‌ها را نمی‌دهیم؟ این‌همه سیاستمدار داریم، مگر خاتمی یک سیاست ممتاز بین المللی نیست؟ آقای روحانی مگر نیست؟ مگر آقای لاریجانی نیست؟ مگر حتی آقای احمدی نژاد نیست؟ این‌ها مگر آدمای مهم این کشور نیستند؟ چرا به آنان بلندگو نمی‌دهیم که با دنیا حرف بزنند تا صداهای متفاوتی از ایران به خارج از کشور برود و انسجام جهان به هم بریزد؟
این جامعه شناس با اشاره به این مطلب که «من احمدی نژادی نیستم و منتقد همه‌چیز احمدی‌نژادم»، گفت: در موقعیت خطیری که در بازسازی داریم، آقای خاتمی به همان اندازه موثر است که آقای روحانی موثر است، آقای لاریجانی به همان اندازه موثر است که آقای تاج‌زاده موثر است؛ خیلی از آنان می‌توانند جزء نیروهایی باشند که باب گفت و گو با جهان را باز کرده و آن سرمایه آزادی که تحت عنوان جامعه مدنی دنیا مطرح است به داد ما برسد.
وی تصریح کرد: ما که دائم نمی‌توانیم با دولت‌ها ستیز کنیم. مادامی که دولت آمریکا، مجوز جامعه مدنی خود را نداشته باشد نمی‌تواند علیه ما اقدام کند. وقتی ما گفت‌وگو نمی‌کنیم، خودش اطلاعات غلط را به خورد جامعه مدنیش می‌دهد و حاکمیت آمریکا هم ایران را بمباران می‌کند.
استاد دانشگاه گفت: اگر فضای گفت‌وگو را باز کنیم، می‌توانیم از قدرت جامعه مدنی جهان که شامل دانشگاهیان، دانشمندان، روشنفکران، سینماگران، منتقدان ادبی و شخصیت‌های برجسته است، بهره‌مند شویم. بنابراین باید به سیاستمداران اجازه دهیم که بازی جدی کنند.
مسئله اصلی دفاع از کیان ایرانی بود
ارمکی در ارزیابی مفهوم تسلیم‌ناپذیری در برابر قدرت‌های خارجی از منظر حافظه تاریخی و ذهنی ایرانیان افزود: غیرت ایرانی بود که به حمایت از جامعه آمد؛ وگرنه این همه ترور دانشمندان و سرداران اصلی کشور ضربه بزرگی بود، اما به‌سرعت جایگزینی انجام شد و جامعه هم تن داد و هیچ‌کس در این خصوص اظهار نظر نکرد، زیرا مسئله آن نبود و مسئله اصلی دفاع از کیان ایرانی بود.
وی تصریح کرد: بدن ایران بسیار زخمی است. جسم ایران جسمی پرزخم است که برخی از زخم‌هایش التیام یافته و برخی دیگر هنوز التیام پیدا نکرده‌اند. ما هنوز از زخم حمله مغول التیام نیافته‌ایم؛ هنوز از زخم تزاحمی که بین صفویه و عثمانی رخ داد، التیام پیدا نکرده‌ایم؛ ما از زخم از دست دادن بخش عمده‌ای از سرزمین‌مان در دوره قاجار التیام نیافته‌ایم؛ و از زخمی که به نهضت ملی مصدق وارد شد نیز هنوز التیام نیافته‌ایم.
این جامعه‌شناس با بیان این‌که «در زمینه انرژی اتمی نیز زخمی بزرگ بر بدن ما وارد شده است»، تصریح کرد: وقتی ایران به خودش نگاه می‌کند، زخم‌هایش را می‌بیند که گاهی می‌تواند ترس ایجاد کند، گاهی اضطراب و در برخی مواقع غرورآفرین است. ما به خودمان می‌گوییم با این همه زخم و تجاوز همچنان مانده‌ایم؛ یعنی تسلیم نشده‌ایم، البته مشروط بر این‌که زخم‌ها را درست روایت کنیم و آن‌ها را به معنای مرگ تلقی نکنیم.
باید روایت‌های جدید بر اساس درخشش ایرانیان در 12 روز جنگ داشته باشیم
وی با انتقاد از نگاه‌هایی که تئوری «انقطاع» را مطرح کردند، ادامه داد: برخی، مردم ایران را استبدادزده تلقی و زخم‌هایشان را منشا تحقیر قلمداد کردند. در حالی‌که این‌ها مردمانی بودند که زخم خوردند، در میدان‌های نبرد حضور داشتند، اما تسلیم نشدند.
این استاد دانشگاه در ادامه اظهاراتش با دعوت از متفکران ایرانی گفت: باید روایت‌های جدیدی را بر اساس درخششی که ایرانیان در این 12 روز داشتند، ارائه داد تا تصاویر، تعابیر و روایت‌های دیگری از زخم‌های بعضاً بهبود یافته و همچنان باقیمانده ملت ایران به نمایش گذاشت تا این مفهوم را بازنمایی کنیم که ما با این زخم‌های بزرگ کماکان حضور داریم؛ ما یک ملت تاریخی هستیم. خیلی از ملت‌ها در گذشته هم بودند اما هیچ اثری از آنان نیست و فقط باستان‌شناسان می‌توانند بگویند کجا زندگی می‌کردند، ولی ایران پابرجا مانده است.
ارمکی ادامه داد: ارمکی ادامه داد: حالا ایران مانده است اما می‌تواند یه دفعه نماند. خیلی هم مغرور نباشیم؛ اگه بد رفتار کنیم، ممکن است مضمحل بشویم ولی تا حالا که مانده‌ایم باید روایتی زیبا، درست و فرهنگی از بقائمان ارائه دهیم زیرا به کمک می‌کند که بفهمیم چه کار کنیم تا تسلیم نشویم و مشارکت در جهان و زیست متعامل با جهان در دستور کارمان قرار گیرد و اگر تا دیروز می‌گفتیم جنگ نعمت بود امروز ضرورت ما صلح و آشتی با جهان است تا از تسلیم عبور کنیم. سیاستمداران کشورمان باید به صحنه بیایند و از پروژه صلح دفاع کنند تا تن به تسلیم ندهیم.
استاد دانشگاه تهران در تبیین مختصات صلح و مرز منافع ملی و صلح تحمیلی افزود: باید تعامل با همسایگان و سایر کشورهای جهان را حتی با وجود اختلالاتی که هست، قبول کرده و با آنها زیست کنیم تا صلحی بر مبنای معامله و بر اساس احقاق منافع ملی صورت گیرد و از این روند صلح تحمیلی بیرون نمی‌آید؛ وقتی منافع ملی را تنظیم و الزام‌های تنظیم رابطه را پیدا کنیم جابجایی‌هایی هم برای ماندگاری صورت گرفته و بده‌بستانی هم انجام می‌شود و این دیگر تحمیل نیست.
در مذاکرات قبلی چگونه بودیم؟
آزاد ارمکی در پاسخ به این پرسش که حمله اخیر علیه کشورمان در مقطع مذاکرات رخ داد و تیم دیپلماسی کشور طبق پروتکل‌های تعریف‌شده در حال مذاکره بود، پس چه تضمینی برای صلح وجود دارد؟ تصریح کرد: ما مذاکرات را خوب انجام نمی‌دادیم و فعال نبودیم؛ ما با مذاکرات شوخی کردیم، هر دو هفته یک‌بار برای مذاکره می‌رفتیم و در کشور هم هزاران صدای ضد مذاکره بلند بود. این دروغ سیاسی عصر است! ما خوب مذاکره نمی‌کردیم.
وی افزود: مذاکره این است که شما احساس خطر بکنی که جنگی پشت آن وجود دارد؛ جنگ را هم کنار بگذاریم، از دست دادن موقعیت را در نظر بگیریم ما خوب پیش نرفتیم، برای دو ماه، دوهفته یک‌بار، دو ساعت رفتیم و دوتا مطلب خواندیم و با واسطه حرف زدیم. اینکه شوخی است! مذاکره نکردیم.
ارمکی ادامه داد: ما تجربه یک مذاکره طولانی داشتیم و آدم‌های درجه‌یکی هم در مذاکره داشتیم اما یک نفرشان در این مذاکرات جز آقای عراقچی وجود ندارد.
نقد سیاست خارجی و انفعال دیپلماتیک
وی درباره نمایندگان طرف مقابل هم تاکید کرد: اصلا طرف مقابل هم آمده مذاکره را بهم بزند ولی شما باید تمام‌عیار در مذاکره حضور داشته باشید. ما اراده‌ای برای مذاکره تام و تمام نکردیم، جامعه ما هم به‌طور تمام پشت مذاکره نبود.
این استاد دانشگاه گفت: مذاکره‌کردن، مذاکره‌کننده لازم دارد که بازی بسازد، این کارها که کردیم کجایش مذاکره است؟ در مذاکره باید مسئله جدیدی برای دنیا مطرح می‌کردیم تا فضای عمومی دنیا را به نفع خود عوض کنیم. کدام سیاستمدار ما در آن زمان بحث جدی با دنیا مطرح کرد تا نگاه جهان به مسئله ایران را عوض کند؟
ارمکی ادامه داد: ما از خطاهایی که کردیم نمی‌توانیم دوری کنیم. خیلی خوش‌خیالانه به این قصه نگاه نکنیم. آقای عراقچی می‌گوید خوب مذاکره کردیم، کجا شما خوب مذاکره کردید؟ کجا با تمام وجود مذاکره کردید؟ کل دستگاه دیپلماسی ایران در خدمت مذاکره بود؟ سفرا چه کردند؟ به من بگویید سفیر ایران در فرانسه آن زمان چه کار می‌کرد؟ چه صدایی از او شنیدید؟ سفیر ایران در انگلیس کجا بود و چه می‌کرد؟ سفیر در ایتالیا چه؟ کدام یک از سفرای ایران که نمایندگان کشور بودند به موضوع مذاکره پرداختند؟
این استاد دانشگاه در ادامه انتقاداتش به دستگاه دیپلماسی در خصوص مذاکرات اظهار کرد: چه کسی درباره صورت‌بندی بحران سیاسی ایران حرف زد؟ هیچکس! آقای عراقچی با جمعی می‌رفت و برمی‌گشت و هیچ خبری هم نبود که چکار می‌کنند؛ هیچ صدایی از او در مطبوعات وجود نداشت. من از خانم مهاجرانی پرسیدم چه خبر از مذاکرات؟ گفت اینقدر که شما می‌دانید ما هم در هیئت دولت از مذاکره می‌دانیم.
فضایی ایجاد نکردیم که از جنگ جلوگیری کنیم
وی ادامه داد: آیا این شد مذاکره؟ کجای این مذاکره است؟ من نمی‌گویم آمریکا مجوز حمله داشت، ولی ما فضایی را ایجاد نکردیم که بتوانیم از آن جلوگیری کنیم. کما اینکه الان هم نمی‌کنیم. همین امروز و فردای جنگ را نگاه کنید؛ باز همبستگی اجتماعی را رها کردیم! چرا آن را پیش نمی‌بریم؟ مگر همبستگی اجتماعی برای جلوگیری از ورود دوباره به جنگ لازم نیست؟ مگر احتمال حمله اسرائیل دوباره وجود ندارد؟ مگر ترامپ تهدید به حمله نکرده است؟ چرا فضا نمی‌سازید؟ چرا سیاستمدارانتان بازیگری نمی‌کنند؟ این وضعیت از منظر تاریخی برای ایران بخشودنی نیست.
نقد مفهوم «مردم» و ضرورت بازتعریف نقش‌های اجتماعی
ارمکی آزاد با طرح این مبحث که «امروزه تقلب عمده‌ای در کشور در حال انجام است و صداوسیما نیز هم در حوزه رسمی آن را تکرار و مدام از کلمه مردم استفاده می‌کند»، گفت: مردم یعنی چه؟ما گروه‌های اجتماعی داریم؛ صنعتگران، کامیونداران، تاکسی‌داران، دزدان، فواحش، روحانیت، دانشگاهی‌ها و 300 گروه اجتماعی دیگر. مردم، توده و ناس یک مفهوم کمونیستی و به نظر من اصطلاحاتی متقلبانه است.
وی تصریح کرد: جامعه مدرن جامعه ای متکثر از نیروهای اجتماعی است و هر کدان نقشی برعهده دارند و تک‌تکشان موثرند. ما تصور غلطی در باب مردم داریم و وقتی می خواهیم بگوییم مردم، آن را به عاشورا، اربعین یا به تشییع جنازه بزرگان و شهدا ارجاع می‌دهیم. این حرفها غلط است و جواب نمی‌دهد و صرفاً هیجان اجتماعی موقت تولید می‌کند.
این استاد دانشگاه ادامه داد: ببینید سیاسیون نجات‌دهنده این کشورند. نظامی امروز کارشان را درست انجام دادند و بدون هیج تاملی ایستاندند اما همش که نظامی ها نمی‌توانند پس بقیه کارها را چه کسی باید انجام دهد؟ اول سیاسیون هستند تا از شرایط بحران عبور کنیم و بعد نمایندگان جامعه مدنی باید کارشان را انجام دهند. سیاسیون نیروهایی‌ هستند که جنگ را به صلح تبدیل می‌کنند و جامعه مدنی صلح را به پروژه توسعه و دموکراسی‌خواهی تبدیل می‌کند.
نقش حیاتی سیاسیون در گذار از جنگ به صلح
وی با اشاره به نقش سیاسیون افزود: سیاسیون این کشور باید امروز این کار را انجام دهند؛ باید به تک‌تک آن‌ها اجازه داد، حتی اگر 100 هزار طرفدار داشته باشند، بیایند. افکار عمومی نشان‌دهنده اقبال به سیاسیون است. وقتی آن‌ها وارد میدان شوند، جامعه جهانی درمی‌یابد که رهبری تنها نیست و طرف مقابل به رهبری کشور اهانت نمی‌کند؛ چون می‌بیند این‌همه چهره بزرگ در کشور حضور دارند که برای حرکت از پروژه جنگ به صلح ماندگار، به کمک کشور می‌آیند. پس از صلح، جامعه مدنی باید وارد شود تا صلح را به توسعه و دموکراسی تبدیل کند و نیروهای اجتماعی متکثر نیز آنجا به کار می‌آیند.
مختصات صلح واقعی؛ صلح مبتنی بر معامله و منافع ملی
این استاد دانشگاه، صلح را بازگشت به جامعه جهانی تعریف کرد و در تبیین مرز آن برای پیشگیری از سوءاستفاده طرف‌های غربی در خصوص مقوله صلح، تصریح کرد: وقتی شما در خیابان هستید، غیرت معنا دارد، اما زمانی که در خانه حضور دارید، غیرت بی‌معناست؛ زیرا همه در خانه محرم هستند و مفهوم غیرت، محرم و نامحرم در خیابان معنا پیدا می‌کند.
وی افزود: وقتی قرار است صلح کنید، سیاستمداران هستند که در نشست‌های صلح تصمیم می‌گیرند و بده‌بستان می‌کنند تا معلوم شود چگونه به صلح می‌رسیم، نه قبل از آن. اگر بیرون بایستید، دعوا شکل می‌گیرد و ادامه پیدا می‌کند؛ یک طرف با بی‌ادبی حرف می‌زند و شما هم باید بی‌ادبی کنید چون دعواست و ممکن است ناگهان حمله‌ای صورت گیرد یا شاید ما کاری انجام دهیم که حق طبیعی‌مان است.
این استاد دانشگاه ادامه داد: سیاستمدار کسی است که منفعت ملی را تعریف و شیوه‌های جابجایی و بده بستان را تعیین می‌کند. پس در وهله اول باید سیاستمدار را بپذیریم و به آن‌ها اجازه بازی بدهیم در این صورت انباشت‌شان از ماجراها کنار می‌رود چون در اینجا مقاومت اجتماعی وجود دارد.
وی تاکید کرد: اگر جامعه اندک اندک به دوران پیشاجنگ برگردد دولت و حاکمیت تنها می‌ماند و اشغال سرزمینی دوباره در دستور کار دشمن قرار می‌گیرد؛ بنابراین وقتی سرمایه‌های‌مان را در کشور نشان دهیم فکر نمی‌کنم دشمن آنقدر احمق باشد که بخواهد جنگ طولانی با ما داشته باشد چون خودش بیشتر از ما ضرر می‌کند کما این‌که در همین 12 روز اسرائیل بیشتر از همه ضرر کرده و نشان داده است که چقدر خطا و گرفتاری در آنجا وجود دارد.
صلح در گفت‌وگو رخ می‌دهد
ارمکی گفت‌وگو را منطق رسیدن به صلح دانست و افزود: اینکه بگویید «من می‌خواهم یک صلح افتخارآمیز داشته باشم و این هم مختصات من است» را نمی‌توان صلح نامید؛ این دعواست. مثل ماجرای قبلی که با برجام داشتیم؛ زحمت کشیدیم اما عده‌ای گفتند اصل آن قابل قبول نیست، در تهران تظاهرات ضد برجام برگزار شد و طرف مقابل هم بهانه پیدا کرد و زیر توافق زد.
وی ادامه داد: بنابراین صلح در گفت‌وگو رخ می‌دهد و هر نتیجه‌ای که محقق شود، باید پذیرفته شود. این سیاستمداران نیز ملی‌گرا هستند و مطمئناً پاسدار سرزمین، سرمایه‌ها، هویت و شخصیت کشورند و آن را به بیگانه نمی‌دهند. از همین رو، تعریف آیتم‌ها اهمیت زیادی دارد.
ارمکی افزود: وقتی می‌گویید «من می‌خواهم مستقل باشم و هویت ایرانی باید حفظ شود»، باید بدانیم درباره چه بیانی از هویت صحبت می‌کنیم. آیا حفظ هویت ایرانی مشروط به حذف هویت‌های دیگر است یا منظور وجود هویت‌های متکثر درون کشور است؟ این امر در صحنه گفت‌وگو مشخص می‌شود و ما بیرون از گفت‌وگو فقط می‌توانیم رهنمود بدهیم.
وی تصریح کرد: اینجاست که منافع ملی ما حکم می‌کند که حتی یک ذره خاک را ندهیم، یک دانشمندمان را از دست ندهیم و حتی یک سیاست را فدا نکنیم. ما باید اجازه دهیم جامعه‌مان با همان شیوه‌ای که انسجام اجتماعی ایجاد کرد، با همین نیروها بازیگری کند تا انسجام اجتماعی مثبت شکل بگیرد و این هویت برساخته باقی بماند. منطق معامله این است که چیزهایی بدهیم و چیزهایی به دست بیاوریم.
پیامی برای جهان؛ روایت مدرن ایران و ضرورت تکرار آن
استاد برجسته جامعه‌شناسی کشور در تبیین پیام استقامت ایران به جهانیان طی 12 روز مقاومت، تصریح کرد: جامعه ایران به لحاظ تاریخی یک‌بار دیگر از سرزمین، فرهنگ، دین، دولت، خانواده و ناموس خود دفاع کرد. غرب نیز این نکته را فهمید و باید برای ماندگاری این امر تلاش کنیم تا غرب آن را به عنوان یک عنصر معامله در مذاکره قلمداد نکند.
وی افزود: از سوی دیگر، بازخوانی مکرر این روایت که تاکنون کسی آن را نشنیده است، می‌تواند صورت جدیدی از ایران را در جامعه جهانی مطرح کند. جامعه جهانی همواره روایت تاریخی کهنی از ایران داشت، اما غرب امروز روایت مدرن‌تری از ایران دارد و این روایت باید بارها و به اشکال گوناگون بیان شود تا جهان به عظمت آن پی ببرد.


نظرات شما