يکشنبه ۳۰ شهريور ۱۴۰۴
سیاسی

ناصر ایمانی: جریانی سکولار در اصلاحات می‌خواهد اپوزیسیون نظام باشد

ناصر ایمانی: جریانی سکولار در اصلاحات می‌خواهد اپوزیسیون نظام باشد
نسیم گیلان - نامه نیوز / یک تحلیلگر سیاسی گفت: برخی مواضع اصلاح‌طلبان چنان خارج از اصول نظام است که چنین تصور می‌شود که آنان قصد ایجاد آشوب داخلی دارند و حتی بدشان نمی‌آید ...
  بزرگنمايي:

نسیم گیلان - نامه نیوز / یک تحلیلگر سیاسی گفت: برخی مواضع اصلاح‌طلبان چنان خارج از اصول نظام است که چنین تصور می‌شود که آنان قصد ایجاد آشوب داخلی دارند و حتی بدشان نمی‌آید که نظام تغییر کند و در این بین خودشان اپوزیسیون نظام تلقی شوند. شاید قصد آنها چنین نباشد اما اقدامات آنها این نتیجه را از عملکردشان به دست می‌دهد.
تحرکات اخیر اصلاح‌طلبان نشان می‌دهد آنها قصد دارند بار دیگر در عرصه سیاسی کشور اثربخش باشند و به نوعی نمایندگی سرمایه اجتماعی سابق خود را به دست بیاورند. شاید بتوان جلسه اخیر سران این جبهه سیاسی در منزل غلامحسین کرباسچی را هم در همین چارچوب تعبیر کرد اما این مسئله چند ابهام دارد؛ آنکه اصلاح‌طلبان می‌خواهند در شرایط خطیر کنونی چه عنوانی در نظام سیاسی برای خود تعریف کنند؟ آیا به منوال بیانیه اخیر جبهه اصلاحات بنا دارند در جهت اپوزیسیون شدن قدم بردارند یا آنکه می‌خواهند در کنار نظام سیاسی حرکت کنند؟ به تعبیر دیگر آنها مایل‌اند «بر قدرت» باشند یا «در قدرت»؟ علاوه بر این آیا مردم اقبالی به آنها نشان می‌دهند و آیا هنوز پایگاه اجتماعی سال‌های پیش را دارند؟
ناصر ایمانی، تحلیلگر مسائل سیاسی، درباره این موضوع به «نامه‌نیوز» گفت: «واقعیت این است که جریان اصلاحات در بدترین شرایط ممکن به سر می‌برد. من پس از صدور بیانیه جبهه اصلاحات این تعبیر را به‌کار بردم که جریان اصلاحات مرده است و دیگر وجود ندارد. آنان در سخت‌ترین شرایط کشور، بدترین آزمون ممکن را پشت سر گذاشتند. در گذشته، اصلاح‌طلبان در محافل روشنفکری و دانشگاه‌ها پایگاه جدی داشتند. اما در انتخابات 1403، پیروزی آقای پزشکیان و حمایت اصلاح‌طلبان از او این توهم را برایشان ایجاد کرد که عامل اصلی پیروزی او بوده‌اند، در حالی که واقعیت چنین نبود. آقای پزشکیان تنها با اختلاف شش درصد از آقای جلیلی پیروز شد و این پیروزی بیش از آن‌که حاصل حمایت اصلاح‌طلبان باشد، نتیجه تقابل مستقیم میان جریان جلیلی و پزشکیان و نیز پشتیبانی گسترده استان‌های آذری‌زبان از آقای پزشکیان بود. بنابراین، تصور اصلاح‌طلبان مبنی بر بازگشت به صحنه سیاست از سال 1403 چیزی جز یک توهم نبود».
بازار
او ادامه داد: «در جریان جنگ 12 روزه، مردم برای دفاع از کشور همبستگی ملی نشان دادند. اصلاح‌طلبان به‌اشتباه چنین پنداشتند که این همبستگی به ابتکار آنان شکل گرفته است و به همین دلیل، پس از پایان جنگ، به دنبال سهم‌خواهی رفتند. در حالی که این همبستگی ملی صرفاً برای دفاع از تمامیت ارضی و مقابله با دشمن خارجی به‌وجود آمده بود و هیچ ارتباطی با اصلاح‌طلبان نداشت. بیانیه اخیر این جریان، در حقیقت تیر خلاص بود؛ بیانیه‌ای که به‌طور قطع در تاریخ ثبت خواهد شد. همان‌گونه که امروز اسناد دوره مشروطیت را بررسی می‌کنیم و می‌بینیم چه کسانی چه نامه‌هایی نوشتند، در آینده نیز این بیانیه و شرایط صدور آن مورد قضاوت قرار خواهد گرفت. نکته دیگر آن است که درون جریان اصلاحات، انشقاق‌های فکری جدی پدید آمده است. برخی از چهره‌های شاخص این جریان با طرز فکر نویسندگان بیانیه همراه نیستند و حتی در برابر آنان ایستاده‌اند. به نظر می‌رسد جلسه اخیر سران اصلاحات با هدف حل‌وفصل اختلافات درونی‌شان باشد. انتظار می‌رفت چهره‌هایی همچون آقای خاتمی و آقای روحانی در قبال این بیانیه موضع‌گیری کنند تا مشخص شود در این مقطع حساس در کجا ایستاده‌اند؛ اما آنان سکوت کردند و این سکوت، شکاف‌ها را عمیق‌تر کرده است».
این تحلیلگر سیاسی همچنین بیان کرد: «در جریان اصلاحات، طیفی کاملا سکولار حضور دارد که از ماهیت نظام سیاسی موجود فاصله گرفته و در پی ایفای نقش اپوزیسیون داخلی است؛ اپوزیسیونی که همچنان در قدرت حضور دارد. پس از دوران جنگ هشت‌ساله، دوسوم دولت‌ها در اختیار اصلاح‌طلبان بوده است. با وجود این، آنان چنان مطالبه‌گری می‌کنند که گویی هیچ مسئولیتی نداشته‌اند و حتی در مورد ماهیت حکومت نیز اظهارنظر می‌کنند. من تمایل ندارم چنین تصوری داشته باشم، اما نتیجه عملکردشان این احساس را ایجاد می‌کند که در درون حاکمیت شکاف می‌اندازند و ناخواسته پالس‌هایی به بیرون می‌فرستند. این در شرایطی رخ می‌دهد که کشور زیر سایه جنگ قرار دارد. برخی مواضع اصلاح‌طلبان چنان خارج از اصول نظام است که چنین تصور می‌شود که آنان قصد ایجاد آشوب داخلی دارند و حتی بدشان نمی‌آید که نظام تغییر کند و در این بین خودشان اپوزیسیون نظام تلقی شوند. باز هم می‌گویم شاید قصد آنها چنین نباشد اما اقدامات آنها این نتیجه را از عملکردشان به دست می‌دهد».
او درباره نوع نگاه آمریکا و اسرائیل به تحولات ایران تشریح کرد: «واقعیت این است که در داخل کشور اپوزیسیون جدی وجود ندارد و دشمن نیز بر چنین جریانی حسابی باز نکرده است. حتی در خارج کشور نیز اپوزیسیون قدرتمندی وجود ندارد. تجربه عراق پس از سرنگونی صدام نشان داد که با وجود چهره‌های شاخص اپوزیسیون، در عمل فرماندار آمریکایی تا مدت‌ها رئیس کشور بود. بنابراین، حتی اگر هدف دشمن تجزیه نباشد، نه از اپوزیسیون داخلی و نه از اپوزیسیون خارج استفاده‌ای نخواهد کرد، هرچند که قرائن نشان می‌دهد که هدف آنها تجزیه ایران است. به همین دلیل، باید صریح‌تر سخن گفت؛ جریان‌های سیاسی که به اساس حاکمیت اعتقاد ندارند، هرچند حق دارند دیدگاه خود را بیان کنند، اما نباید در قدرت حضور داشته باشند. اکنون در آستانه تحولات مهمی قرار داریم و نمی‌توان پذیرفت که یک جریان سیاسی علیه بنیادهای حاکمیت بیانیه صادر کند و هم‌زمان در قدرت بماند. چنین جریان‌هایی باید موضع خود را روشن کرده و از مسئولیت‌های حکومتی کنار بکشند».
ایمانی در پایان گفت: «کشور نیازمند صدای واحد است. تصمیم نظام سیاسی حفظ قدرتمندانه صنعت هسته‌ای است، با این وجود اصلاح‌طلبان با طرح محدودسازی یا حتی تعطیلی صنعت هسته‌ای، در برابر افکار عمومی و تصمیم نظام قرار می‌گیرند. این موضوع باعث تضعیف بیشتر جایگاه خودشان و افزایش فاصله آنان از مردم شده است. این فاصله به بدنامی تاریخی آنان خواهد انجامید. امروز در مقطع حساسی از تاریخ ایران قرار داریم. شاید در 250 سال گذشته، از زمان جنگ‌های ایران و روس و قراردادهای گلستان و ترکمانچای تا امروز، هیچ دوره‌ای به اهمیت شرایط کنونی نبوده است. حتی مقاطع حساسی چون جنگ جهانی و اشغال ایران نیز به اندازه امروز سرنوشت‌ساز نبوده‌اند، از این رو بسیار ضروری و حیاتی است که فارغ از هر نوع نگاه سیاسی صدای واحدی از ایران به جامعه جهانی مخابره شود».


نظرات شما