نسیم گیلان - آرمان ملی / گرامی مقدم معتقد است: کسانی که امروز به دنبالگذار از جمهوری اسلامی هستند از جمله کسانی هستند که اجداد آنها در گذشته جز دیکتاتورها بودهاند و دیکتاتوری آنها باعث رقم خوردن انقلابهایی در ایران شد.
آیا انتصاب علی لاریجانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی و خروج سعید جلیلی از این شورا میتواند به عنوان نقطه آغاز تحولات ساختاری در حکمرانی شود؟ آیا ضرورت تغییر و تحول توسط نهادهای تصمیم گیر درک شده است؟ نظام سیاسی چه تصوری از آینده خود و تحولات احتمالی آینده دارد؟ «آرمان ملی» برای پاسخ به این سوالات با اسماعیل گرامیمقدم قائم مقام حزب اعتماد ملی و عضو جبهه اصلاحات گفتوگو کرده است. در ادامه ماحصل این گفتوگو را میخوانید.
*آیا انتصاب علی لاریجانی و خروج جلیلی از شورای عالی امنیت ملی و همچنین تشکیل شورای دفاع به معنای آغاز تغییر و تحولات عمیق است؟
بازار ![]()
حضور آقای لاریجانی در شورای عالی امنیت ملی یک اتفاق مثبت در راستای تغییر و تحولاتی است که باید پس از جنگ12 روزه رخ میداد. نکته مهم اما ضرورت اصلاحات عمیق در ساختار تصمیمگیری کشور پس از جنگ است. در این12 روز تجربه سنگینی برای جمهوری اسلامی ایجاد شد و درسهای بزرگی نیز برای ما به همراه داشت. یکی از این اتفاقات این بود که ما نقاط قوت و ضعف خود را شناختیم. بدون تردید یکی از نقاط قوت ما در جنگ 12 روزه توانایی بالای موشکی بود. در حقیقت همه کسانی که توانایی موشکی ایران را انکار میکردند در این جنگ کیش و مات شدند. نکته مثبت دیگر ما در این جنگ حضور بههموقع، صبوری و وقت شناسی مردم برای حفظ تمامیت ارضی بود. اسرائیل در این جنگ سه هدف عمده را دنبال میکرد. نخست براندازی، دوم نابودی تأسیسات هستهای ایران و سوم از بین بردن توانایی نظامی و موشکی ایران بود که در هر سه هدفی که دنبال میکرد با شکست مواجه شد. این شکست نیز یک ضلع اصلی خود را مدیون ملت است. البته رهبری هوشمندانه رهبر معظم انقلاب موضوعی جداست. در چنین شرایطی اگر دنبال این هستیم که در حملات و تهاجمات آینده کشور را بیمه کنیم باید مطالبات مردم را محقق کنیم. کشور نیازمند اصلاحات عمیق است که البته باید از فردای جنگ 12 روزه رخ میداد و اکنون شاید دیر هم شده باشد. یکی از این اصلاحات شاید حضور آقای لاریجانی به عنوان یک شخصیت منعطف و سیاسی است که موقعیت زمان و مکان را به خوبی میشناسد، فرد عملگرایی است و واقعیتهای پیرامونی نیز واکنشهای مثبتی به حضور ایشان خواهد داشت.
بدون تردید یکی از نقاط قوت ما در جنگ 12 روزه توانایی بالای موشکی بود. در حقیقت همه کسانی که توانایی موشکی ایران را انکار میکردند در این جنگ کیش و مات شدند
*حضور لاریجانی به عنوان دبیر شورای عالی امنیت ملی چگونه میتواند به تغییر و تحولات دیگر در حکمرانی دامن بزند؟
من بهرغم اختلاف نظرهایی که ممکن است با آقای لاریجانی داشته باشم معتقدم حضور ایشان در شورای امنیت ملی در شرایط کنونی مثبت و سازنده خواهد بود. از سوی دیگر موضوع استعفای آقای صدیقی از نماز جمعه تهران نیز وجود داشته که پس از حرف و حدیثهای زیاد و البته با تأخیر صورت گرفته است. مسائلی که پیرامون ایشان مطرح شده بررسی شده و از نظر قانونی نیز نزدیکان ایشان بازداشت شدهاند و به همین دلیل بهتر بود که خیلی زودتر این اتفاق رخ میداد. از سوی دیگر شاید بتوان در شورای نگهبان هم چنین نگاهی داشت. این شورا در سالهای اخیر بسیاری از فرزندان این آب و خاک را رد صلاحیت کرده است. نکته مهم این است که همین افرادی که رد صلاحیت شدند بیش از دیگرآنکه مدعی بودند به صحنه آمدند و از تمامیت ارضی کشور دفاع کردند. انتظار دیگری که در شرایط کنونی وجود دارد این است که رئیس صداوسیما باید تغییر کند. امروز صداوسیما به محلی برای اجرای تفکرات یک جریان خاص تبدیل شده که از ظرفیتهای جریانهای سیاسی استفاده نمیکند. واقعیت این است که مردم از صداوسیما ناراضی هستند و این موضوع را میتوان با یک نظرسنجی نیز مشخص کرد. نکته دیگر نارضایتیهای اقتصادی است که روزبهروز نیز در جامعه در حال افزایش است. باید برای وضعیت اقتصادی مردم نیز چارهاندیشی کرد.
* آیا ضرورت تحول درک شده است؟
با توجه به تغییراتی به وجود آمده به نظر میرسد ضرورت این تغییرات به صورت نسبی درک شده است. با این وجود در این زمینه موانعی وجود دارد که اغلب این موانع نیز توسط تندروها صورت میگیرد. نکته مهمی که در این زمینه وجود دارد این است که اغلب تحلیلگران سیاسی بر این باور هستند که اگر این تغییرات رخ ندهد اتفاقات دیگری رخ خواهد داد. تندروها تنها دنبال منافع خود هستند و به همین دلیل توجیهاتی ارائه میکنند که تغییرات را کند میکند. من معتقدم نباید در انجام اصلاحات دست به عصا حرکت کرد. به همان صورت که در رفع حصر آقای کروبی هیچ اتفاقی رخ نداد این وضعیت میتواند در باره مهندس موسوی و دیگر زندانیان سیاسی هم صدق کند. از سوی دیگر باید شرایطی به وجود بیاید که ایرانیان خارج از کشور بتوانند به راحتی و بدون مشکل به کشور باز گردند. همه این اتفاقات میتواند به تغییر و تحولات در کشور کمک کند و شرایط را بهبود ببخشد. کسانی که دنبالگذار از جمهوری اسلامی هستند از جمله کسانی هستند که اجداد آنها در گذشته جزو دیکتاتورها بوده و دیکتاتوری آنها باعث رقم خوردن انقلاب در ایران شد. تاریخ اینها را ثبت کرده و کسی نمیتواند آنها را فراموش کند. به همین دلیل نیز چنین افرادی نمیتوانند مدعی دموکراسی باشند. همین که این افراد از حمله اسرائیل به ایران حمایت کردند پرونده آنها برای مردم ایران بسته شده است.
*کشور علاوه بر تهدید خارجی با چالشهای داخلی مانند بحران انرژی و مشکلات اقتصادی مواجه است و به همین دلیل گمانهزنیهایی را درباره اتفاقات احتمالی آینده رقم زده است. در چنین شرایطی چه چشماندازی در کوتاهمدت برای کشور متصور هستید؟
مهمترین مولفه برای بقای نظام رضایت مردم است. اگر کاری کنیم که این رضایت بیشتر شود پایگاه اجتماعی نظام تقویت میشود اما اگر به شکلی عمل کنیم که به نارضایتیها دامن زده شود به مرور زمان این نارضایتیها بروز و ظهور پیدا میکند. این وضعیت نیز به سود حاکمیت و مردم نخواهد بود. ما باید یک جامعه و حکومت قوی داشته باشیم تا به سمت پیشرفت و توسعه حرکت کنیم. در جنگ12 روزه جامعه باعث قویتر شدن حکومت شد و به همین دلیل در شرایط پس از جنگ حکومت باید تلاش کند جامعه را قوی کند. هنگامی که حکومت تلاش کند نیازهای جامعه را برآورده کند جامعه به صورت طبیعی قوی خواهد شد. برخی از بحرانهای کنونی مانند بحران آب راه حل کوتاهمدت ندارد و کسی هم نمیتواند چنین مطالبهای داشته باشد. با این وجود میتواند تصمیماتی گرفت که از نظر روانی در جامعه بازتاب مثبت داشته باشد. به عنوان مثال کسانی که درباره آنها شائبه فساد وجود دارد را عزل کرد و یا عدالت را در صداوسیما ایجاد کرد و یک فرد فراجناحی را به عنوان مدیر صداوسیما انتخاب کرد. از سوی دیگر میتوان فیلترینگ را برداشت و یا زندانیان سیاسی را آزاد کرد. این اقدامات نیز نیاز به هزینه ندارد و بلکه میتواند باعث افزایش رضایت در بین مردم شود.