بزرگنمايي:
نسیم گیلان - ایرنا / دستیار رئیس مجلس با بیان این که وحدت مردم مهم ترین عامل بازدارندگی در مقابل دشمن است، اظهار داشت: مردم ایران از قومیت ها، سلایق و طبقات مختلف باید وحدت ملی خود را حفظ کنند، ممکن است اختلاف نظرهایی وجود داشته باشد ولی باید این اختلافات را به حداقل رسانده و وحدت اجتماعی را تقویت کنیم.
خبرگزاری جمهوری اسلامی در راستای رسالت اطلاعرسانی خود در روزهای جنگ تحمیلی 12 روزه و دوران پسا جنگ میزبان شخصیتهای متعددی از مسئولان و کارگزاران نظام گرفته، تا چهرههای فرهنگی-اجتماعی و نمایندگان احزاب و تشکلهای سیاسی بود تا در شرایطی که «نبرد رسانهای» و «جنگ روایتها» نقشی عمده در جنگ ترکیبیِ رژیم صهیونیستی و آمریکا علیه ایران دارند، با انعکاس دیدگاه و تحلیل این افراد به جامعه، سهم خود را در ارائه روایتی معتبر به جامعه ادا کرده باشد.
در ادامه این سلسله گفتوگوها، در استودیوی ایرنا میزبان محمد سعید احدیان دستیار سیاسی و رسانه ای رئیس مجلس شورای اسلامی بودیم.
بازار

آنچه در ادامه میخوانید مشروح این گفتوگو است:
دشمنان با ایران مستقل مشکل دارند
ایرنا: در دوران پس از جنگ 12 روزه و در مقطع آتشبس به سر میبریم. در ابتدا لطفاً ارزیابی کلی خود را از این جنگ و دلایل آغاز آن بیان بفرمایید. چرا با وجود ادعاهای صلحطلبانه رئیسجمهور آمریکا، شاهد آغاز این جنگ بودیم؟ درحالی که مذاکرات برگزار می شد و قرار بود مرحله ششم آن آغاز شود، رژیم صهیونیستی با حمایت آمریکا به ایران حمله کرد و ما شاهد وقایع تلخ 12 روزه بودیم.
-واقعیت این است که ما باید با یک نگاه واقعگرایانه به موضوعات نگاه کنیم، چون برای نظام سلطه جهانی که می خواهد از موضع بالا به کشورها نگاه کند، ایران از نظر جغرافیایی نمی تواند یک نظام مستقل داشته باشد و در اولین فرصتی که به خطا حساب کردند که توان حمله به ایران را دارند، جنگ آغاز شد، ابتدای انقلاب هم جنگ تحمیلی رژیم بعثی با حمایت بسیاری از کشورها علیه ایران آغاز شد، در آن زمان هم، ایران به دلیل نداشتن وابستگی به بلوک شرق و غرب، مورد حمله قرار گرفت. دشمنان تصور میکردند ایران از نظر نظامی و سیاسی ضعیف شده و فرصتی برای حمله فراهم است، لذا به صدام اجازه دادند که جنگ را آغاز کند.
اما در مقابل، ایران با دفاع جانانه در دوران جنگ هشتساله، نشان داد عناصر قدرت در کشور بسیار فراتر از برآورد دشمن است. بعد از آن، ایران توانست این عناصر را در چند حوزه، قدرت منطقهای، توان دفاعی و توان هستهای و مهمتر از همه، حمایت مردمی تقویت کند.
همه اینها، در پرتو عنایات و سنتهای الهی تقویت شدند. بنابراین، زمانی که دشمنان احساس کردند این مؤلفهها تضعیف شدهاند — البته با تحلیل نادرست — به این نتیجه رسیدند که فرصت برای حمله فراهم است.
نکته اصلی این است که ایران یک کشور مستقل است، جایگاه جغرافیایی ایران بهگونهای است که با منافع راهبردی کلان مثل آمریکا و دولت نیابتی آن یعنی رژیم صهیونیستی در تضاد است. ایران در منطقهای قرار دارد که به منابع انرژی متصل است، امکان کنترل جریان انتقال انرژی منطقه را دارد، قابلیت کنترل مسیرهای فیبر نوری را دارد و در مسیر راهبردی قرار گرفته است و کشوری است که از نظر ابعاد جغرافیایی و و سعت، بزرگ است و مانع بزرگ ژئوپولوتیک برای تحقق اهداف آنان است.
آنها نمیخواهند نظم منطقهای از کنترلشان خارج شود؛ بهویژه در شرایطی که با چین در رقابت جدی هستند، وقتی کشوری مانند ایران، استقلال دارد، آنها نمیتوانند منافع خود را در منطقه پیش ببرند. اما اگر این کشور وابسته باشد، دیگر مشکلی با آن ندارند.
این استقلال و اقتدار ایران است که مسئلهساز میشود، نه صرفاً نوع نظام سیاسی، چه اسلامی باشد چه غیراسلامی. نمونهاش ملی شدن صنعت نفت است. آنجا که دولت اسلامی نبود، بلکه ملی بود، اما چون حرکت به سوی استقلال بود، با کودتای 28 مرداد آن را سرکوب کردند، پس اصل مسئله، ایرانِ مستقل و جایگاه ژئوپلیتیکی مهم آن است، هرگاه ما توانستهایم عناصر قدرت خود را تقویت کنیم، مانع جنگ شدهایم؛ و هر زمان که این مؤلفهها تضعیف شده یا دشمن دچار خطای محاسباتی درمورد آن شده، جنگ آغاز شده است.
دلیل جنگ این است که قدرتهای زورگو و استکباری با ایران مستقل مشکل دارند، وقتی عناصر قدرت تضعیف شود این اتفاق می افتد، در مورد پیش بینی شرایط آینده نیز باید گفت اگر ما بتوانیم عناصر قدرت خود را حفظ و تقویت کنیم، جنگ دوباره تکرار نخواهد شد. اما اگر این عناصر تضعیف شوند، دوباره جنگ به سراغمان می آید.
وقتی نگاه دقیقتری به شرایط داشته باشیم، میتوانیم بفهمیم چرا جنگ شد و چه اقداماتی باید انجام دهیم و کجا باید در محاسبات خود بازنگری کنیم.
مردم مهم ترین رکن قدرت هستند
نکته مهم دیگری که در کنار عناصر قدرت سختافزاری مثل توان نظامی و دفاعی مطرح است، سرمایه اجتماعی و انسجام ملی بود. در این جنگ، وحدت مردم و حضور گستردهی آنان، محاسبات دشمن را به هم ریخت. تحلیل شما از این مسئله و اهمیت سرمایه اجتماعی چیست؟ چگونه میتوان آن را حفظ و تقویت کرد؟
در کنار مؤلفههای نظامی و راهبردی، مردم مهمترین رکن قدرت هستند. اگر به مبانی انقلاب اسلامی و فرمایشات امام خمینی (ره) رجوع کنیم، رمز پیروزی انقلاب و بقاء نظام، «وحدت کلمه مردم» بوده است. امام میفرمودند: رمز بقای جمهوری اسلامی، همان رمز پیروزی آن است.
مردم بدون شک مهمترین عنصر قدرت هستند. به عنوان نمونه، آقای دکتر قالیباف، رئیس مجلس، در طول این سالها به دفعات در سخنرانیهای خود به این نکته اشاره کردهاند که قدرت دفاعی و موشکی بسیار مهم است، قدرت اصلی نظام جمهوری اسلامی «قلب مردم» است و مردم مهمترین عنصر قدرت ایران هستند.
از طرفی دیگر، بسیاری از مدیران و مسئولان هم مثل رئیس مجلس شورای اسلامی، سالهاست تأکید دارند که در کنار توان موشکی، مهمترین مؤلفه قدرت، قلب مردم است ، آقای قالیباف در مصاحبه اخیر خود هم به هسته سخت 90 میلیون ایرانی اشاره کردند.
رهبر معظم انقلاب هم اخیراً در بیانات خود از " alt="نسیم گیلان" width="100%" />
یکی از دلایل اصلی آغاز جنگ اخیر، خطای محاسباتی دشمن درباره واکنش مردم بود. اگر دشمنان این اشتباه را نمی کردند شاید جنگ رخ نمی داد البته بخشی از این خطا، ناشی از اشتباهات ما هم بود.
وحدت مردم مهم ترین عامل بازدارندگی در مقابل دشمن است
اختلافات داخلی، دعواهای سیاسی در رقابت های مختلف که تبدیل به تخریب شد و این که درمورد برخی خواسته های مردم باید به گونه ای رفتار می کردیم به ویژه حوزه اقتصاد باید به مطالبات مردم پاسخ مناسب می دادیم که دچار خطا بوده است و باعث بروز مشکلاتی شد.
از این رو مردم، مهمترین عنصر قدرت ایران هستند. حضور آنها اصلیترین عامل بازدارنده در برابر تجاوز دشمن است. اگر این انسجام خدشهدار شود، همانطور که قرآن کریم میفرمای، دچار ضعف و تزلزل میشویم و دشمن را به طمع میاندازیم.
پس لازم است که هم مردم بدانند چقدر مهم هستند، و هم مسئولان، نخبگان سیاسی، اجتماعی، رسانهای و فرهنگی، برای حفظ این سرمایه اجتماعی تلاش کنند. این یک وظیفهی ملی است که باید جدی گرفته شود. اگر این وحدت حفظ شود، مطمئن باشید بزرگترین قدرت بازدارندگی ما در برابر دشمنان، همین وحدت ملی و حضور مردم است.
باید باور کنیم که مسئلهی اصلی برای دشمنان، ایرانِ مستقل است برخی ها در مقطعی می گفتند «نه غزه نه لبنان» و اینکه چرا مدافع حرم به سوریه می فرستید، اگر امروز به مساله سوریه نگاه کنید، متوجه می شوید که وقتی سوریه را از دست دادیم به ما حمله شد آسمان سوریه مهم ترین جایی بود که دشمن متجاوز علیه ایران استفاده می کرد، ببنید که چه بلایی بر سوریه آمده است.
دیگر برای سوریه هیچ زیرساختی نگذاشته اند، سوریه امروز مخروبه شده است و با فشار برای واگذاری بخشی از خاک خود و تحمل تحریمهای مکرر روبهرو است. این ها کشور مستقل که مسیر آنان را دچار خطا کند نمی خواهند برایشان هم موضوعیت ندارد چه نوع نظام سیاسی بر آن حاکم است، این ها تجزیه ایران به هفت منطقه را پیگیری می کنند زیرا ایران را در یک مقطعی بعد از جنگ جهانی کوچک کردند و امروز باز هم احساس می کنند که ایران به حدی قدرتمند است که دوباره می توانند برایش تصمیم بگیرند.
در این میان، مردم ایران از قومیتها، سلایق و طبقات مختلف، باید وحدت ملی خود را حفظ کنند، اختلافنظر طبیعی است — چه در حوزه سیاسی، اقتصادی یا فرهنگی — اما آنچه مهم است، حفظ انسجام در عین اختلاف است و اگر بتوانیم اختلافات را مدیریت و به حداقل برسانیم، وحدت اجتماعی و انسجام ملی تقویت میشود.
باید با جسارت و جدیت روی گفتمان انسجام ملی بمانیم
وقتی گفتمان انسجام به عنوان یک گفتمان هژمون جا بیفتد، مخالفان آن بهطور طبیعی کنار میروند، رهبر انقلاب از ابتدای دولت، یعنی از اولین دیدار با نمایندگان مجلس، مثل دیدار با آقای دکتر پزشکیان بهعنوان نماینده رئیس جمهور منتخب حضور داشت، بر اهمیت انسجام و وحدت و کمک به دولت تأکید کردند.
ایشان در تمام این مدت، از همان ابتدا تا آخرین دیدار، که به مناسبت دومین سال فعالیت مجلس دوازدهم بود و چند روز قبل از جنگ اتفاق افتاد، بارها در دیدار با هیات دولت، کارگزاران و در ماه رمضان، بر گفتمان انسجام ملی و وحدت تأکید داشتند.
اگر بتوانیم گفتمان انسجام را به یک گفتمان هژمون تبدیل کنیم، کسانی که به هر دلیلی و با هر نیتی مخالف هستند و سلیقه متفاوتی دارند، به حاشیه خواهند رفت طبیعتا دیگران نسبت به او موضعگیری خواهند کرد و او را نقد خواهند کرد.
راهحل این است که با جسارت و جدیت روی گفتمان انسجام ملی بمانیم و اجازه ندهیم کسانی که مخالف این گفتمان هستند – چه از هر طیف و جناح – انسجام را تضعیف کنند، ممکن است برخی مخالفان از هر دو سوی طیف سیاسی باشند که به انسجام لطمه میزنند یا سلیقهشان نباشد، اما سیستم نباید در برابر اینها سکوت کند
باید در برابر هر کسی که به انسجام ضربه میزند، بهخصوص کسانی که به طیف خودی نزدیکترند، محکم بایستیم و از انسجام ملی محافظت کنیم.
مذاکره ذاتا قابل انجام است اما زمان، موضوع و چگونگی آن محل بحث است
در روزهای اخیر شاهد طرح دوگانهای در فضای سیاسی و رسانهای کشور هستیم: مذاکره یا جنگ؟ برخی معتقدند که باید برای جلوگیری از جنگ، وارد مذاکره با آمریکا شد. برخی دیگر مذاکره را بیفایده میدانند. اخیرا هم آقای رئیسجمهور بار دیگر بر مذاکره "با اقتدارو با حفظ شروط مد نظر ایران" تأکید کردند. تحلیل شما از این موضوع چیست؟ آیا اساساً در شرایط فعلی مذاکره مفید است؟
مذاکره به ما هو مذاکره و ذات آن موضوعی نیست که بگوییم خوب نیست اما این که زمان، موضوع و اینکه چگونه باید انجام شود در مذاکره اثر گذار است ما اصل این که مذاکره باشد را نفی نمی کنیم، ما در هنگام جنگ با عراق سفارت خانه مان تعطیل نشد همواره مذاکره می کردیم.
مذاکره روی دوم سکه جنگ می تواند باشد که زمان آن مهم است اگر در زمانی مذاکره می کنید که طرف فکر کند از روی ضعف وارد گفت و گو شده اید، اسم این مذاکره از مقتدرانه نیست.
باید ببینیم چه کسی از ما تقاضای آتش بس کرد. کسی که دچار ضعف است تقاضای آتش بس کرد، نکته دوم موضوع مذاکره است، اگر طرف مقابل، مثل آمریکا یا رژیم صهیونیستی، شرط بگذارد که شما باید غنیسازی را کنار بگذارید، اصلاً چنین چیزی موضوع مذاکره نیست؛ بلکه پیششرطی برای تسلیم است که قابل پذیرش نیست.
مذاکره ذاتا چیز بدی نیست و قابل انجام است اما زمان موضوع و چگونگی آن، محل بحث است، وقوع جنگ یا عدم وقوع آن به مذاکره ربط ندارد بلکه به عناصر قدرت ربط دارد و این عناصر مهم است.
اگر عناصر قدرت را چنان قوی کنیم که طرف مقابل به این نتیجه رسید که مجبور است از مواضعش عقب نشینی کند، نیاز داریم که مذاکره کنیم تا به توافق برسیم و زمانش موقعی است که عناصر قدرت را تقویت کرده باشیم.
البته این به معنای مخالفت با مذاکره نیست ما مذاکره کردیم فریب هم نخوردیم هم زمان هم در روی دوم سکه احتمال جنگ می دادیم، نیروهای مسلح ما هم تقویت کردیم در مدت مذاکره حدود 40 درصد توان نظامی را افزایش دادیم.
سازمان های بین المللی در جنگ 12 روزه کاملا بی آبرو شدند
درمورد عملکرد سازمان های بین المللی در جنگ 12 روزه و سکوت آنان نظرتان چیست؟
سازمان های بین المللی امروز کاملا بی آبرو شده اند کشتار و نسل کشی علنی واقعا آنان را بی آبرو کرده است هیچ آبرویی برای آنان در افکار عمومی جهان نمانده است، به ویژه در مورد ایران، آژانس بینالمللی انرژی اتمی عملکردی سؤالبرانگیز داشت. یک عضو رسمی NPT یعنی جمهوری اسلامی ایران، که بیشترین همکاری، شفافیت، اجرای پروتکل الحاقی، نصب دوربین و دسترسی کامل به بازرسان آژانس را ارائه داده بود، هدف حمله نظامی قرار گرفت و آژانس حتی بیانیه محکومیت صادر نکرد معنایش این است که شما دارید این را تایید می کنید و به دنیا می گویید اگر کشوری که دنبال فعالیت های هسته ای صلح آمیز است و ذیل نظر آژانس است من مانعی ندارم هر وقت بخواهید می توانید حمله کنید.
قانون مجلس هم دقیقاً بر همین اساس بود. نمایندگان مجلس گفتند اگر قرار است ما شفافترین کشور عضو NPT باشیم، اما هیچ حمایتی دریافت نکنیم و حتی حمله هم به ما بشود، باید در چارچوب قوانین بینالمللی و بهصورت مشروع، سطح همکاریمان را بازتعریف کنیم.
جمهوری اسلامی بر اساس تدابیر رهبری با سازمان های بین المللی سیستم چالش عقلایی دارد یعنی چالش می کنیم ولی عقلانی مثلا هنوز نمی گوییم از ان پی تی خارج می شویم زیرا ما فعالیتمان صلح آمیز است و هم اکنون دسترسی ها را تضمین کم می کنیم اگر شما هم تضمین دهید که امنیت برقرار است. آنان را مجبور می کنیم که منطق عقلایی ما را بپذیرد.
واکنش ما به رفتار آژانس کاملا طبیعی بود، درمورد وضعیت اورانیوم غنی شده در کشور، این ابهام هسته ای یک برگ قدرت برای ماست که حداقل خواسته ما که فعالیت هسته ای است را بپذیرند البته معتقد هم نیستیم که این ها با حرف زدن سر راه بیایند بلکه معتقدیم باید عناصر قدرت را تعریف کنیم.
کسی که میخواهد در آینده جهان حضور مؤثر داشته باشد، باید در حوزه هوش مصنوعی حرفی برای گفتن داشته باشد
در جریان جنگ 12 روزه، ما شاهد ترور ناجوانمردانه جمعی از فرماندهان نظامی و دانشمندان هستهای کشور بودیم. در این خصوص موضوع «نفوذ» بهشدت مورد توجه قرار گرفته است و اظهارنظرهای مختلفی درمورد سطح و عمق این نفوذ مطرح شد. لطفاً ارزیابی خود را درباره این مسئله بیان بفرمایید. همچنین، در بحث تقویت پدافند غیرعامل چه باید کرد تا از تکرار چنین آسیبهایی جلوگیری شود؟
نفوذ در دو سطح افراد و شکاف فناوری وجود دارد که در موضوع افراد، دستگاه اطلاعاتی و امنیتی باید پیگیری ها را انجام دهند به نظر من آنچه مهم تر است نفوذ به مفهوم شکاف فناوری بود، هر فردی که وارد شبکههای هدف شود، تحت رصد دقیق قرار میگیرد، دستگاههای اطلاعاتی بهراحتی میتوانند تشخیص دهند چه کسانی با او ارتباط بیشتری دارند، چه کسانی کمتر سر میزنند، از چه کانالهایی با او تماس گرفته می شود، مسیرهای رفتوآمد او چیست و سبک زندگیاش چگونه است.
حتی اگر تلفن همراهش را عوض کند و یک گوشی موبایل هوشمند جدید تهیه کند، باز هم قابل شناسایی است هر انسان یک الگوی صوتی منحصربهفرد دارد وقتی هوش مصنوعی وارد عمل میشود، میتواند از طریق همان الگوی صوتی فرد را با خط تلفن جدید و حتی در مکان دیگر شناسایی کند این یعنی یک قدرت اطلاعاتی عظیم، ما در بحث نفوذ تنها با رژیم صهیونیستی روبرو نیستیم بلکه با تمام این فناوری مواجهایم این یک جنگ جهانی فناورانه با یک کشور است.
همه دستگاهها و نهادهای مؤثر در آمریکا، از نظامی تا اطلاعاتی و فناوری، تمامقد پای کار آمدهاند. NSA، هوش مصنوعی، و سایر ابزارهای نوین اطلاعاتی آنچنان به آنها توان دادهاند که دیگر حتی نیاز به جاسوس ندارند، البته نمیخواهیم بگوییم جاسوس وجود ندارد قطعاً وجود دارد و برخی از آنها هم در کشور شناسایی و دستگیر شدهاند کشور متخاصم قطعاً درحال تربیت جاسوس است و باید پیگیر این موضوع بود.
ضرورت تقویت جدی در حوزه فناوری
در مقابل دستگاه امنیتی ما نیز در قلمرو دشمن عملیات مهمی انجام داده اما واقعیت این است که امروز فناوری اطلاعاتی به دشمنان یک مزیت راهبردی داده است، راهکار مقابله با آن هم این است که باید برنامهریزی دقیق و جدی انجام شود که ببینیم چگونه میتوانیم سدهای دفاعی فناورانه بسازیم و خودمان را در عرصه فناوری تقویت کنیم.
درباره فناوری هستهای بسیار صحبت شده است. یکی از عناصر قدرت ملی ما همین انرژی هستهای است، اما شاید هنوز یکی از مهمترین دلایل اهمیت آن به درستی درک نشده باشد اهمیت آن ارتباطش با هوش مصنوعی است ، هوش مصنوعی در دوره جدید به شدت نیازمند مصرف بالای انرژی است، و دنیا به این نتیجه رسیده که برای پاسخگویی به این نیاز عظیم، چارهای جز بهرهگیری از انرژی هستهای ندارد اعداد و ارقام مصرف انرژی در حوزه هوش مصنوعی نجومی است.
امروز هر کسی که میخواهد در آینده جهان حضور مؤثر داشته باشد، باید در حوزه هوش مصنوعی حرفی برای گفتن داشته باشد، و این ممکن نیست مگر با تأمین انرژی پایدار. انرژی هستهای، در این مسیر، یکی از عناصر کلیدی قدرت است
دولت عملکرد مناسبی را در زمان جنگ 12 روزه انجام داد
عملکرد دولت در مدیریت جنگ و شرایط بحرانی را چه طور ارزیابی می کنید؟
دولت در کمک و پشتیبانی نیروهای مسلح و ارائه بودجههایی که در زمان جنگ نیاز بود، ارائه تسهیلات لازم را به خوبی انجام داد، در مدیریت عرصه اجتماعی و اقتصادی دولت اقدامات لازم را انجام داد و مردم در این عرصه همکاری کردند، مردم در زمان توزیع بنزین به رغم صفهای شلوغ با یکدیگر مدارا و با دولت همراهی کردند و این انسجام باید در مسیر سیاستهای رهبر معظم انقلاب حفظ شود.
هم اکنون در مرحله آتشبس قرار داریم نظر شما درمورد آینده و دوران پسا جنگ چیست؟
من موافق نیستم که با مذاکره می توان از جنگ جلوگیری کرد بلکه باید عناصر قدرت ما تقویت شود آنچه می بینم عناصر قدرت ما مردم هستند که باید انسجام را حفظ کنیم عرصه دفاعی و حوزه پدافندی را نیز باید تقویت کنیم، البته ابهام هسته ای ما نیز به نوعی بازدارندگی ایجاد می کند.
برخی از گزینه های عناصر قدرت ما تاکنون استفاده نشده است، در کنار عناصر مهم قدرت کشور که اولین آنها حفظ انسجام ملی است، برخی گزینه های راهبردی وجود دارد که تاکنون از این ظرفیت استفاده نشده و یکی از آنها توسعه جنگ به حوزه اقتصاد انرژی دنیاست.
نمی گویم بستن تنگه هرمز که سوء تفاهم ایجاد کند و تصور شود ما قرار است مانع درست کنیم اما ایران می توانست در این جنگ یک سری نفتکش ها که در کار انتقال انرژی فعالیت دارند را مختل کند و این اقدام اقتصاد آن ها را به هم میریخت.
اگر اندیشکده های آمریکایی را رصد کنید، نگرانی اصلی آنها این بوده است که در صورت ادامه جنگ مساله انرژی در جهان با چالش مواجه شود، وضعیت تورم در اقتصاد آمریکا چه خواهد شد؟ در وضعیت کنونی آمریکا انرژی گران شود، این کشور چه کار می خواهد بکند؟
در وعده صادق یک و دو احساس کردند توان ما را فهمیدهاند و دچار خطای محاسباتی شدند
ما هنوز از همه ظرفیتمان در جنگ استفاده نکرده ایم چون نیازی نداشتیم و نمیخواستیم جنگ را توسعه بدهیم اما اگر نیاز باشد میتواند در مقطع بعد این اتفاق بیفتد و به عنوان قدرت راهبردی برای ما محسوب میشود، در وعده صادق یک و دو احساس کردند توان دفاعی و نظامی ما را فهمیدهاند اما دچار خطای محاسباتی شدند.
آنها نمیدانند ما در منطقه خلیج فارس چه ظرفیتهای نظامی داریم سالها روی این پروژه در قوای مسلح کار شده است، مهم است که تصویری که در داخل کشور ما از خودمان به طرف مقابل ارائه میکنیم او را دچار خطای محاسباتی نکند.
من یک تحلیل دارم که معتقدم پرونده هستهای ایران در چارچوب بازی بازنده تعریف میشود در این شرایط، هر طرفی که تصویری از ضعف از خود نشان دهد، طرف مقابل هیچ امتیازی به او نخواهد داد و در نهایت او را با خاک یکسان خواهد کرد این مهم است که ضعف از خودمان نشان ندهیم.
پاسخ به تفکر تجزیه ایران از سوی اسرائیل، ایران قوی است
ایران امروز با ایران قبل از جنگ 12 روزه تفاوت دارد، به رغم تخریبهای زیادی که علیه ایران اسلامی در دنیا انجام دادند، در روزهای اخیر عرب، مسیحی، اروپایی، مسلمان و غیرمسلمان طرفدار ایران بودند. چرا که کودک کشی اسرائیل را دیده بودند و محبوبیت ایران سبب افزایش قدرت ما در زمان جنگ شد، اگر به عناصر قدرتی که تقویت شده بیش از گذشته بها داده شود، میتوانیم هم مانع جنگ شویم و هم خواستههای کشور را برآورده کنیم.
جامعه ایرانی باید باور کند که مشکل نظام سلطه با ما ایران مستقل است، جان مرشایمر می گوید" اسرائیل منافع جدی در ویران کردن تمام همسایگان عرب خود دارد، آنچه که در یک سال و نیم گذشته در سوریه رخ داد، چیزی است که اسرائیل دوست دارد برای ایران هم رخ دهد، اسرائیل می خواهند همسایگان خود را تکه تکه و متفرق کند، آنان زمانی که درباره تغییر رژیم در ایران صحبت می کنند در مورد چیزی فراتر صحبت می کنند آنان به دنبال تجزیه ایران هستند و پاسخ این استراتژی صرفا ایران قوی است."