وحشت باستانیتر؛ هیولاهایی که پیش از دایناسورها بر زمین حکمرانی میکردند
اقتصادی
بزرگنمايي:
نسیم گیلان - زومیت / مدتها پیش از ظهور تیرانوسوروس رکس، زمین در سیطره ابرگوشتخوارانی بود که از هر موجود ترسناکی که هالیوود به تصویر کشیده است، هولناکتر بودند.
دو حیوان دایرهوار به دور یکدیگر میچرخیدند و هریک بدن نیرومند و بیموی رقیب را ارزیابی میکرد. با دندانهایی همچون شمشیر و پنجههایی تیز و پوستی به ضخامت پوست کرگدن، آروارههایشان را تا نزدیک 90 درجه باز کردند و به نبرد پرداختند. از سمت راست یکی از جانوران، دندانهای دیگری از بالا فرود آمد و در چشم بر هم زدنی، همهچیز تمام شد. مهاجم، دندانهای نیش بلند خود را در پوزه استخوانی رقیب فرو برد و پیروزی را از آن خود کرد.
بازار ![]()
صحنهای که توصیف شد یا چیزی شبیه آن واقعا رخ داده است.
حدود 250 میلیون سال پس از آن رویداد، در روزی آفتابی در ماه مارس سال 2021، ظرفی که ظاهرا چیز مهمی در آن نبود، به ژولین بنوا داده شد تا آن را بررسی کند. او که در دفتری در موزه تاریخ طبیعی ایزیکو در کیپتاون آفریقای جنوبی نشسته بود، برای بازدید از مجموعه فسیلهای دانشگاه دعوت شده بود. ظرف موردنظر، جعبه مقوایی بسیار قدیمی و سادهای بود. بنوا استاد مدعو مطالعات تکاملی در دانشگاه ویتواترسرند در ژوهانسبورگ میگوید: «جعبه دستکم به مدت 30 سال باز نشده بود».
درون جعبه مجموعهای نامرتب از استخوانها ازجمله تعداد زیادی جمجمه قرار داشت که بسیاری از آنها به اشتباه برچسبگذاری شده بودند. او درحال دستهبندی مجدد استخوانهایی بود که به گونههایی تعلق داشت که مدتها پیش منقرض شده بودند که ناگهان سطح کوچک و براقی توجهش را جلب کرد. بنوا میگوید: «لحظهی هیجانانگیزی بود. بلافاصله فهمیدم چه چیزی را مشاهده میکنم». او با خوشحالی به دفتر همکارش رفت و به کمک میکروسکوپ همکارش نمونه را دقیقتر بررسی کرد. سطح براق به یک دندان تعلق داشت. دندان نوکتیز و کمی گرد بود و در جمجمهی جانور دیگری فرو رفته بود که احتمالا از همان گونه بود.
دندان متعلق به دایناسور نبود، بلکه یادگار جهانی فراموششده بود که مدتها پیش از ظهور تیرانوسوروس رکس، اسپینوسورس یا ولوسیرپتور در سنگها جاودانه شده بود.
جمجمه به گونهای ناشناخته از گروه زشتسیمایان تعلق داشت؛ شکارچیانی قهار و قدرتمند که حدود 250 تا 260 میلیون سال پیش روی زمین پرسه میزدند، شکارهای بزرگ را تعقیب و تکههایی از گوشت آنها را پاره میکردند و بهصورت کامل میبلعیدند.
آن ماجراها در دوره پرمین رخ داده بود؛ دورانی نسبتا ناشناخته در تاریخ زمینشناسی که در آن، موجودات عظیم و ترسناکی بر سیاره حکومت میکردند. این حیوانات روش راهرفتن خاص و کجوکولهای داشتند و گاهی اوقات کوسهها را هم به عنوان غذای خود انتخاب میکردند. در این کابوس زنده، گاهی تعداد گوشتخواران شکارچی از تعداد طعمههای روی خشکی بیشتر بود.
دنیای عجیب
دوره پرمین حدود 299 تا 251 میلیون سال پیش آغاز شد. در آن زمان، تمام خشکیهای زمین در قالب ابرقاره پانگهآ به هم پیوسته بودند و اطراف آن را اقیانوس وسیعی به نام پانتالاسا فرا گرفته بود.
دوره پرمین با عصر یخبندانی شروع شد که نیمی از قسمت جنوبی ابرقاره پانگهآ را به بلوک یخی بزرگی تبدیل کرد. وقتی مقدار زیادی آب به صورت یخ منجمد شد، سطح آب دریاها و اقیانوسها تا حدود 120 متر پایین آمد.
بعد از پایان عصر یخبندان، ابرقاره بزرگ پانگهآ به تدریج گرم و خشک شد. از آنجایی که زمین به شکل خشکی بسیار بزرگ و یکپارچهای بود، بخشهای داخلی آن از هوای خنک و مرطوبی که اقیانوسها ایجاد میکردند، بهرهای نبرد. به همین دلیل، قسمتهای زیادی از داخل زمین به مناطق خشک و بیحاصل تبدیل شدند.
در دوره پرمین که حدود 299 تا 251 میلیون سال پیش آغاز شد، تمام خشکیهای زمین در قالب ابرقاره پانگهآ به هم پیوسته بودند
تا اواسط دوره پرمین، بخش مرکزی پانگهآ عمدتاً بیابانی بود که در آن درختان مخروطی پراکنده شده بودند و گاهی سیلابهایی نیز رخ میداد. برخی مناطق برای حیات نامساعد بودند و گاهی دمای هوا تا 73 درجه سانتیگراد افزایش مییافت.
موسکوپس از دوره پرمین
دوره پرمین مملو از موجودات عجیب و غریب بود؛ مانند موسکوپس (گوسالهچهره)، گیاهخوارانی که ظاهری شبیه به قورباغه داشتند، اما به اندازه گاومشک بودند.
پل ویگنال، استاد محیطهای باستانی در دانشگاه لیدز انگلستان میگوید: «آب و هوای کلی خشک بود، اما در حاشیهها و به خصوص در نیمکرههای شمالی و جنوبی، مناطق مرطوبتر و پوشش گیاهی زیادی وجود داشت.»
سپس در پایان دوره پرمین، دمای کل کره زمین بهطور ناگهانی حدود 10 درجه سانتیگراد افزایش یافت که تقریباً دو برابر بدترین سناریوی احتمالی امروز در صورت تداوم افزایش بیرویه گازهای گلخانهای است. این تغییرات زمینهساز بزرگترین انقراض دستهجمعی در تاریخ زمین شد و زمینه را برای شکوفایی دایناسورها فراهم کرد.
در دوران پرمین، هنوز تیرانوسوروس رکس تکامل پیدا نکرده بود. درواقع، بیشتر دایناسورهای معروفی که امروز میشناسیم، به اندازهای که ما امروز با دوران آنها فاصله داریم، از دوره پرمین فاصله داشتند. درعوض، بزرگترین حیوانات خشکیزی در آن زمان همکمانان یا سیناپسیدها بودند.
سیناپسیدها گروهی عجیب با تنوع گستردهای از شکلها و ویژگیهای بدنی بودند: از کوتیلورینکوس که شبیه سمندر بود و سری بسیار کوچک داشت ولی به اندازه یک گوزن وزن داشت، تا استمنوسوکوس (تاجدارسوسمار) که مثل اسب آبی بود که کلاه مهمانی کاغذی پفداری به سر گذاشته باشد.
دایناسورها چه بودند؟ مروری بر حکمرانی بزرگترین موجودات روی زمین
در دنیای سیناپسیدها موجودات عجیب و غریب دیگری نیز زندگی میکردند. آسمان تحت سلطه حشرات بزرگی شبیه سنجاقک به نام مگانوروپسیس بود که به اندازه اردک بودند. در آبهای شیرین نیز دوزیستان گوشتخواری به طول 10 متر زندگی میکردند که پوزههای بلند و قوی آنها شبیه پوزه تمساح بود.
در همین حال، در اقیانوسها ماهیهای مرموزی به نام گردارهها (Helicoprion) زندگی میکردند که دندانهای دایرهوار ارهایشکلی داشتند. تصور میشود گردارهها از این ابزارهای وحشیانه برای شکافتن آمونیتها (شاخ قوچیها) و بریدن بدن شکارهای بزرگ و سریع استفاده میکردند.
اولین بار در دوره پرمین بود که حیوانات چهارپا توانستند به طور کامل روی خشکی زندگی کنند. قبل از آن دوره، بیشتر حیوانات دوزیست بودند و حداقل بخشی از زندگیشان به آب وابسته بود.
سیناپسیدها نسبت به دوزیستان مزیت بزرگی داشتند. آنها میتوانستند فرزندان خود را داخل بدنشان رشد دهند یا تخمهای بزرگی بگذارند که رطوبت خود را حفظ میکردند. به عبارتی، آنها برکه خصوصی قابل حملی داشتند و دیگر برای تولیدمثل به دریاچهها یا رودخانهها وابسته نبودند. این گروه همچنین پوششی ضدآب روی بدن خود رشد دادند تا بتوانند در محیطهای مختلف زندگی کنند. درحالیکه برخی از اولین سیناپسیدها فلسدار بودند، تصور میشود برخی دیگر پوست سخت و بدون مو داشتند. بهطورکلی، آنها حیواناتی کند و خونسرد بودند، بااینحال، توانستند راهی پیدا کنند تا به غذای مورد علاقه خود، یعنی گوشت دست یابند.
پیشگامان وحشت
یکی از ویژگیهای برجسته و متمایز سیناپسیدها دندانهای فراوان و قدرتمندشان بود که به کمک آنها میتوانستند طعمهی خود را له کنند، بجوند یا پاره کنند. برخلاف اجدادشان که دندانهایشان شبیه هم بودند، آنها دندانهای مختلفی داشتند که مثل چاقوی چندکاره سوئیسی عمل میکرد.
سورش سینگ، پژوهشگر مهمان در دانشگاه بریستول انگلستان، میگوید در دوران پرمین گیاهخواران از گیاهان متنوعی تغذیه میکردند و این موضوع به آنها امکان داد بزرگتر شوند. بدین ترتیب، کالری بیشتری در اختیار گوشتخواران قرار گرفت و امکان بزرگتر شدن آنها مهیا شد. سیناپسیدها خیلی سریع بزرگ شدند و طولی نکشید که پانگهآ مملو از این شکارچیان شد.
دیمترودون در دوره پرمین زندگی میکرد و شبیه اژدهای کومودوی امروزی، اما سه و نیم برابر بزرگتر بود. وزن دیمترودون به حدود 250 کیلوگرم میرسید و ظاهرش خیلی بزرگتر و ترسناکتر بود؛ زیرا صفحهی بادبانمانندی روی پشتش کشیده شده بود. این شکارچیان برجسته و قدرتمند، میلیونها سال در مناطق باتلاقی پانگهآ پرسه میزدند و هر چیزی که میتوانستند شکار کنند، از خزندگان و دوزیستان کوچک گرفته تا سیناپسیدهای عظیمالجثه مثل کوتیلورینکوس را میخوردند.
دیمترودون در دوره پرمین زندگی میکرد و شبیه اژدهای کومودوی امروزی، اما سه و نیم برابر بزرگتر بود
در منطقهای در تگزاس، فسیلشناسان دریافتند که در دورهای از زمان تعداد دیمترودونها حدود 8٫5 برابر بیشتر از تعداد حیوانات بزرگ قابل شکار بود، یعنی شکارچیان خیلی بیشتر از چیزی که در زنجیره غذایی امروزی انتظار داریم، وجود داشتند. البته وقتی دندانهای این شکارچی بادباندار در ترکیب با اسکلت کوسههای شگفتتیغ (Xenacanthus) پیدا شدند، معمای «کمبود گوشت» حل شد: دیمترودون رژیم غذایی خود را با شکار ماهیهای بزرگ آب شیرین تکمیل میکرد. گرچه در نزدیکی بقایای کوسههای مذکور، محققان استخوانهایی از دیمتردون پیدا کردند که توسط کوسه جویده شده بودند.
دیمترودون
مانند سایر سیناپسیدهای اولیه، سبک راه رفتن دیمترودون شبیه راه رفتن کروکودیلها بود.
یکی از ویژگیهای دیمترودون، دانشمندان را برای قرنها به فکر فرو برده است: بادبانهای تیغدار روی پشتشان چه کاربردی داشتند؟
در سال 1886، ادوارد درینکر کوپ دیرینشناس گفت بادبانهای روی پشت دیمترودون مثل بادبان قایقها عمل میکردند. کوپ فکر میکرد این حیوانات از بادبانهایشان مثل قایقها استفاده میکردند تا روی دریاچهها حرکت کنند و از باد کمک بگیرند. اما کوپ قبلاً اشتباهات بزرگی کرده بود و این بار هم اشتباه میکرد.
ایدهی بعدی این بود که بادبان دیمترودون مانند صفحهی خورشیدی عمل میکرد و به حیوان کمک میکرد سریعتر گرم شود تا بتواند شکارش را تعقیب کند؛ اما قوانین فیزیک این نظریه را نیز رد کردند.
پژوهشگران از اندازهی بدن دیمترودون استفاده کردند تا نرخ سوختوساز معمول آن را تخمین بزنند. براساس این محاسبه، آنها نتیجه گرفتند که بادبانهای دیمترودون در گونههای کوچکتر این جانور، نمیتوانستند نقشی مؤثر در تنظیم دمای بدن داشته باشند. بااینحال، این جانوران همچنان سرمایهگذاری چشمگیری در ساخت این ساختارهای پیچیده میکردند.
اکنون دانشمندان فکر میکنند بادبانهای مذکور به جای اینکه در تنظیم دمای بدن نقش باشند، احتمالاً نقش نمایشی داشتند، یعنی دیمترودون از آنها برای جلب توجه جنس مخالف و پیداکردن جفت استفاده میکرد.
با عبور از دوران پرمین، ذائقهی غذایی دیمترودونها نیز دستخوش تغییر شد. در آغاز، این جانوران معمولاً طعمههایی را شکار میکردند که اندازهای برابر یا کوچکتر از خودشان داشتند، اما بهتدریج سراغ طعمههای بزرگتر رفتند.
در اینجا هم دندانها نقش بسیار مهمی داشتند. دیمترودونهای بعدی دندانهایی دندانهدار و خمیدهای داشتند که برای گرفتن طعمه و پاره کردن گوشتِ حیواناتی که نمیشد آنها را کامل بلعید، بسیار مناسب بود. چنانچه دندان این جانوران میشکست یا میافتاد، دندان تازهای جای آن درمیآمد و این قابلیت برای جانوری که باید گوشتهای سفت را جدا میکرد، مزیتی بزرگ بود.
سینگ میگوید دیمترودون هرگز نتوانست مهارتها و ویژگیهای لازم برای شکار و استفادهی کامل از طعمههای بسیار بزرگ را به خوبی به دست بیاورد و برای این کار به فکهای عریضتری نیاز بود. این ویژگی فضای بیشتری برای اتصال عضلات فراهم میکرد و باعث میشد قدرت گازگرفتن آنها بیشتر شود. اینگونه بود که جای خالی در بازار شکار ایجاد شد و گوشتخواران دیگر از این فرصت استفاده و جای خالی را پر کردند.
شکارچیان چابک
بزرگترین شکارچی دوره پرمین، آنتوسوروس بود. طول این جانوران که شبیه فرزندان جهشیافتهای از ترکیب ببر و اسب آبی بودند، به حدود 6 متر میرسید. آنها اشتهای عظیمی داشتند که با اندازه بزرگشان همخوانی داشت. این گوشتخواران قدرتمند با فکهای عضلانی، بازوهای قدرتمند و دندانهای مقاوم که استخوانها را خرد میکردند، حدود 260 تا 265 میلیون سال پیش در سراسر پانگهآ فرمانروایی میکردند.
اینوسترانسویا دندانهای خنجریشکل داشت و جمجمهاش تا 70 سانتیمتر طول داشت
آنتوسوروسها برآمدگیهای استخوانی روی جمجمهشان بالای چشمها داشتند که شبیه گوشهای گربههای بزرگ بهنظر میرسید. بنوا میگوید: «آنها ظاهر ترسناکی داشتند. سر این جانوران طوری طراحی شده بود که بتوانند بهخوبی حیوانات بزرگ را شکار کنند و استخوانهایشان را خرد کنند.»
آنتوسوروس
بنوا آنتوسوروس را یوزپلنگ زمان خودش میداند.
آنتوسوروسها شکارچیان پرسرعتی بودند. در سال 2021، بنوا و همکارانش گوش داخلی آنتوسوروس را به دقت بررسی کردند و جمجمه عضو نابالغی از این گروه را به کمک دستگاه سیتی اسکن مورد مطالعه قرار دادند.
پژوهشگران دریافتند که ساختار ناحیهای از گوش داخلی که مسئول حفظ تعادل در شکارچیان چابک است، در نمونه آنتوسوروس مورد مطالعه، بهطور قابلتوجهی با سایر سیناپسیدها متفاوت است. بنوا این سازگاریهای منحصربهفرد شکارچی را با ویژگیهای یوزپلنگها و ولوسیرپتورها مقایسه میکند که هر دو بهعنوان شکارچیان سریع و چابک شناخته میشوند. تیم تحقیقاتی همچنین ویژگیهایی در مغز آنتوسوروس کشف کردند که نشان میداد این جانور میتوانست نگاهش را به خوبی روی طعمه ثابت نگه دارد.
قدرت و برتری آنتوسوروس چندان طول نکشید و آنها طی رویداد انقراض بزرگ حدود 260 میلیون سال پیش از بین رفتند و زشتسیمایان به جای آنها آمدند که قویترینشان اینوسترانسویا بود.
اینوسترانسویا دندانهای خنجریشکل داشت و جمجمهاش تا 70 سانتیمتر طول داشت. این شکارچیها خیلی سریع و چابک بودند و رفتار شکارشان شبیه خرسهای قطبی بود. کریستین کامرر، پژوهشگر دیرینهشناسی، میگوید اگر طول ریشه دندانها را هم حساب کنیم، دندانهای این جانور حدود 20 تا 30 سانتیمتر طول داشتند. شواهد بسیار کمی دربارهی ظاهر پوست آنها وجود دارد؛ اما با توجه به تکههای پوست فسیلشده از دیگر سیناپسیدها، او فکر میکند پوست آنها ضخیم و شبیه پوست کرگدن بوده است.
جمجمه اینوسترانسویا نیز در حوضه کارو در آفریقای جنوبی یافت شده است. این منطقه درست جنوب صحرای کالاهاری قرار دارد و هزاران فسیل از دوره پرمین در آن کشف شدهاند.
امروزه کارو گسترهای از دشتهای خشک است که به «سرزمین تشنگی» معروف است؛ اما 250 میلیون سال پیش، این منطقه نسبتاً سرسبز بود و اطراف دریایی داخلی قرار داشت که توسط شبکهای از رودخانهها تغذیه میشد. کامرر میگوید در آن زمان، سرخسها، دماسبیها و انواع اولیه بازدانگان مانند کاجها و کهندارها وجود داشتند. در این دوره گیاه گلدار یا علفی وجود نداشت. در این محیط پیشاتاریخی، طعمههای بزرگ فراوان بودند. گلههای عظیمی از دوسگدندانها (گیاهخوارانی شبیه اسبآبی با پوزههایی شبیه لاکپشت) در زمین پرسه میزدند و در کنار آنها، خزندگان عظیمالجثه و زرهپوشی به نام پارهایسورها زندگی میکردند.
کامرر میگوید اولین علامت خطر برای این حیوانات گیاهخوار که آرام حرکت میکردند، احتمالاً پریدن ناگهانی یک اینوسترانسویا از پشت بوتهها یا تپهها بود. او فکر میکند اینوسترانسویا بیشتر بهصورت کمینکننده شکار میکرد؛ یعنی منتظر طعمه میماند و وقتی فرصت پیدا میکرد، حمله ناگهانی انجام میداد.
بعد از تعقیب کوتاه، اینوسترانسویا با استفاده از دستهای قویاش طعمه را کنترل میکرد و سپس با فکهای قدرتمند و دندانهای خنجریاش آن را میکشت و احتمالاً از این دندانها برای بیرونآوردن احشاء طعمه استفاده میکرد. سپس تکههای گوشت را پاره میکرد و بهصورت کامل میبلعید. کامرر میگوید: «آنها توانایی جویدن نداشتند.»
اینوسترانسویا
اینوسترانسویا الگوی رشد «نامشخص» داشت و مثل لاکپشتها تا زمانی که زنده بودند، همچنان بزرگتر میشدند.
اینوسترانسویا میتوانست کمی بیمبالات باشد. برخلاف گربههای خنجری که بعدها ظاهر شدند و احتمالاً با انسانهای امروزی همزمان بودهاند، دندانهای از دسترفته اینوسترانسویا به راحتی جایگزین میشد. کامرر میگوید: «معمولا فرض میشود گربههای دندان خنجری فسیلشدهای که دندانهای شکسته دارند، بهخاطر همان دندانهای شکسته از گرسنگی مردهاند.»
کامرر معتقد است با وجود همهی سازگاریهایشان بهعنوان شکارچیان حرفهای، حضور اینوسترانسویا در آفریقای جنوبی نشانهای هشداردهنده بود که خبر از وقوع بزرگترین انقراض جمعی در تاریخ زمین میداد؛ زیرا این جانوران نباید در آن منطقه حضور میداشتند.
تا همین اواخر، نمونههای اینوسترانسویا فقط در روسیه پیدا شده بودند که در دوره پرمین در سمت دیگر زمین نسبت به منطقه کارو در آفریقای جنوبی قرار داشت. بین این دو منطقه، حدود 11٬265 کیلومتر راه دشوار و خشک وسط قاره پانگهآ فاصله بود. به همین خاطر، دانشمندان فکر میکردند در آفریقای جنوبی فقط انواع کوچکتر زشتسیمایان وجود داشتند و اینوسترانسویا در آن سرزمین غایب بودند.
حدود ده سال پیش، یک جمعآورنده فسیل در منطقه کارو به فسیل اینوسترانسویا برخورد کرد. کامرر کنجکاو شد و گفت: «فوراً فکر کردم، چطور ممکن است اینجا باشد؟»
انقراض بزرگ
آثار فورانهای گستردهی آتشفشانی در پایان دورهی پرمین که به شکل پلههایی از سنگهای آتشفشانی در سیبری باقی مانده است، معمای فسیل اینوسترانسویا را حل میکند. این منطقه که حدود 5 میلیون کیلومتر مربع مساحت دارد و از سنگ بازالت تشکیل شده است، در پایان دوره پرمین و زمانی شکل گرفت که در نتیجهی فعالیتهای شدید آتشفشانی حدود 10 تریلیون تن مواد مذاب از زمین فوران کرد.
گمان میرود آن فورانهای آتشفشانی باعث افزایش میزان دیاکسید کربن در جو زمین تا حدود 8000 قسمت در میلیون (ppm) شدند؛ در حالی که این عدد امروز تقریباً 425 قسمت در میلیون است. در مدت کوتاهی، دمای جهانی به شدت افزایش یافت و هزاران گونه جانوری و گیاهی در خشکی و دریاها نابود شدند. در جریان انقراض بزرگ، یا انقراض جمعی پرمین-تریاس، حدود 90 درصد از تمامی موجودات زنده منقرض شدند.
لینک کوتاه:
https://www.nasimegilan.ir/Fa/News/824821/