نسیم گیلان - ایرنا / نماینده مردم تهران در مجلس شورای اسلامی و وزیر امور خارجه دولت نهم معتقد است که هرچند شرایط داخلی و جهانی خیلی به دشمن اجازه تعرض دوباره را نخواهد داد ولی همه ما بویژه نیروهای مسلح باید برای حمله احتمالی دوباره رژیم صهیونیستی آماده باشیم چرا که اعلام آتش بس از سوی دشمن به معنای شکست نتانیاهو بود و او برای جبران این ناکامی از هیچ تلاشی دریغ نخواهد کرد.
منوچهر متکی سیاستمدار و دیپلمات باسابقه کشورمان است که در دوازدهمین دوره مجلس شورای اسلامی به عنوان نماینده مردم تهران، ری، شمیرانات، اسلامشهر و پردیس در مجلس فعالیت دارد. وی پیش از این نیز در دوره اول مجلس بهعنوان نماینده مردم کردکوی و در دوره هفتم بهعنوان نماینده مردم تهران حضور داشت.
متکی در سالهای آخر دهه 1360 عضو تیم مذاکرهکننده ایران در جریان تصویب قطعنامه 598 بود. محمود احمدینژاد رئیس جمهور دولتهای نهم و دهم، در تاریخ 23 مرداد 1384 متکی را برای تصدی وزارت امور خارجه به مجلس شورای اسلامی معرفی کرد که 2 شهریور 1384، وی با 220 رأی موافق نمایندگان مجلس، به عنوان وزیر امور خارجه انتخاب شد و تا سال 1389 در این سمت باقی ماند.
بازار
![]()
نماینده مردم تهران در مجلس و دیپلمات باسابقه کشورمان مهمان خبرگزاری جمهوری اسلامی بود و در گفتو گویی تفصیلی در استودیوی خبر ایرنا، به بررسی جنگ 12 روزه، مسائل کشور، منطقه و جهان پرداخت که در ادامه میخوانید.
ایرنا: جایگاه دیپلماسی در دوران جنگ و دفاع چیست و آیا دیپلماسی به معنای مذاکره در دوران جنگ است؟
متکی: ابتدا از تلاشهای مجدانه خبرگزاری جمهوری اسلامی در دوران جنگ و پساجنگ تشکر و قدردانی میکنم که اطلاع رسانی را خیلی سریع و دقیق به عنوان حق مردم انجام دادید.
در هر جامعهای مولفهای مختلفی برای آن تولید قدرت میکند و کشوری که به لحاظ جغرافیایی، تاریخی، فرهنگی، اقتصادی، نظامی، سیاسی و بین المللی، اگر آوردههای خوبی داشته و در جایگاه درستی واقع باشد، این مولفهها همه در کنار هم قدرت ملی آن کشور را تشکیل می دهد.
کسانی تصور و القا میکردند که دیپلماسی و میدان دو مقوله جداگانه است. اما آنهایی که القای این معنا را میکردند خودشان، دیپلماسی و میدان را به عنوان ظرفیتهای تجمیعی جامعه و کشورمان میدیدند. چرا که میدان یعنی توانمندی نظامی و دیپلماسی مانورهای سیاسی و بین المللی است. ایران در دفاع مقدس و در جنگ تحمیلی دوم، تجمیع قدرت دیپلماسی و میدان را با هم به نمایش گذاشت.
* در زمان جنگ دیپلماسی باید در تراز میدان حرکت کرد
در زمان جنگ دیپلماسی باید در تراز میدان حرکت کند. چرا که میدان پشتوانه قوی برای دیپلماسی در زمان صلح است. یعنی دیپلماسی به پشتوانه میدان در عرصههای سیاسی حرکت میکند و میدان یک حامی جدی و قوی برای دوره رزم و جنگ برای خودش است و غیرآن اشتباه است.
زمانی که وزیر امور خارجه بودم، رهبر معظم انقلاب یک روز به من فرمودند که آقای متکی شما مسئول سیاست خارجی برای همه کشورهای دنیا هستید. اما با توجه به شرایط خاص افغانستان، عراق و یک حوزه دیگر، امور آنها را با سردار سلیمانی هماهنگ باشید که گفتم چشم و فردای آن روز با حاج قاسم در وزارت خارجه صبحانه خوردیم و بسیار عالی پیش رفتیم. به عبارتی حرف دیپلمات باید در حد میدان برای دشمن ایجاد رعب و وحشت کند. یعنی ادبیات دیپلماسی، ادبیات جنگی با زبان دیپلماتیک میشود.
حال در این زمان که دشمن حمله کرد، اماکن و ساختمان ها را تخریب و افرادی را شهید کرد و سبب خسارت و آسیب شد، دیپلماسی در میدان است که همه این خسارتها را پیگیری کند. بنابراین مذاکره در جایی که برای پیشبرد اهداف میدان است، حتما مشروع و مقبول است و آدمهای حرفهای برای پیشبرد مذاکره، دیپلماتهای ما هستند.
اما در جایی مذاکره فریب است که ما باید مراقب باشیم. یعنی دو حرکت بین المللی و مذاکره صورت گرفت که وقتی ارزیابی میکنیم، میبینیم هر دو حرکت مقدمهای بود برای اینکه اسرائیل حمله خود را در 23 خرداد انجام دهد. نخست نامه ترامپ و درخواست مذاکره بود. ما چرا پاسخ مثبت دادیم؟ برای اینکه به مردم بگوییم در جایی که کسانی به دنبال حل مسالمت آمیز یک مشکل باشند ما شانه خالی نمیکنیم. دوم اینکه به افکار عمومی بینالملل و جهان بگوییم که اولویت ما جنگ نیست بلکه صلح عادلانه است.
اما آمریکاییها مرادشان در آن مرحله مذاکره نبود، بلکه آوردن ما به مذاکره بود و در اولین دوره مذاکره، دیدیم یک ساز دیگر هم کنارش میزنند. یعنی حرفهایی که ترامپ و ویتکاف بعد از دور اول مذاکرات زدن، با حرفهایی که در جلسه زدند، متفاوت بود. اگر در جلسه دوم این حرفهای بیرونی که در تعارض با حرفهای جلسهبود تکرار میکردند، در جلسه دوم باید مذاکره را تمام میکردیم و میگفتیم شما در چارچوب، مذاکره نمیکنید.
اگر در جلسه سوم یا حداکثر چهارم مذاکره، متوجه فریب طرف مقابل میشدیم، 23 خرداد غافلگیر نمیشدیم
در دور اول مذاکره در چند بند موارد مد نظر خود را نوشتیم و از طریق وزیر خارجه عمان برای آنها فرستادیم که چارچوب آن هستهای و غنی سازی بود و طرف مقابل توسط وزیر خارجه عمان پاسخ داد که ما هم همه آنها را قبول داریم اما در بیرون حرفهای دیگری زدند.
در جلسه دوم ما منتظر بودیم که جرزنی را شروع کنند اما نکردند دوباره در همان فضا بودند. البته در اینجا من معتقدم، دیگه جلسه سوم و حداکثر چهارم باید تیم ما متوجه میشد که هدف این طرف از مذاکره، صرفاً مذاکره برای وقت گذرانی است. بر همین اساس اگر این موضوع را درک می کردیم، در حمله 23 خردادماه غافلگیر نمیشدیم.
آماده سازی دوم برای حمله از سوی آژانس بین المللی انرژی اتمی بود و جاسوس اسراییل، آقای گروسی، ماموریت داشت که فضای آژانس و شورای حکام را در رابطه با فعالیتهای هستهای ایران منفی نشان دهد و قطعنامهای علیه ایران تصویب شود که بهانهای در دست رژیم صهیونیستی برای حمله نظامی شد. به عبارتی گروسی بزرگترین خیانت را در این زمینه انجام داد که امیدوارم دستگاه دیپلماسی ما به این نکته توجه کند.
ماموریت گروسی به عنوان جاسوس، ارائه گزارش دروغ درباره دست یافتن ایران به سلاح هستهای بود
اینکه چرا میگوییم گروسی جاسوس اسرائیل است، به این دلیل که وقتی گروسی برای سمت مدیرکلی آژانس بین المللی انرژی اتمی انتخاب شد، به اسرائیل رفت و ماموریت اصلیاش این بود که رژیم صهیونیستی را برای ورود به NPT ترغیب کند و به اسراییل برای داشتن سلاح هستهای اعتراض کند، اما هیچ یک از این کارها را انجام نداد.
این درحالی است که کمتر از یک هفته تا 10 روز، او گزارشی کاملا خلاف واقع و دروغ داد که ایران به طرف سلاح هستهای میرود و این گزارش دروغ کافی بود که آمریکا، آلمان، فرانسه و انگلیس، پیشنهادی را برای محکومیت ایران به شورای حکام ارائه دهند و این کار را کردند. در نهایت با 2 زمینه سازی انجام شده، اسرائیل حمله کرد. ولی طبق اسنادی که دستگاه اطلاعاتی کشورمان از اسرائیل به دست آورده بود، مشخص شد اسنادی که ایران به آژانس به صورت سری ارائه می داده در دست اسرائیل است. گروسی حتی حمله اسرائیل و آمریکا به کشورمان را هم محکوم نکرد. اما زمانی که شرایط را نامساعد دید، گفت ما شواهدی دال بر اینکه ایران به سمت سلاح هستهای می رود، نداریم.
تا رسیدن به شرایط ثبات در کشور، هیچ پیشنهادی را از آمریکاییها نخواهیم پذیرفت
آمریکاییها بعد از آنکه آن بازی را درآوردند و به فاصله کوتاهی بعد از حمله رژیم صهیونیستی، به مراکز هستهای ما حمله کردند، اکنون ترامپ بازی دیگری مبنی بر تهدید، مذاکره، رفع تحریم، عدم رفع تحریم در میآورد. اینها بازیهایی است که ترامپ براساس یک سناریو انجام میدهد و بیشتر هم میخواهد روی ذهن مردم ما کار کند. یعنی ظاهر یک آدم غیرقابل پیشبینی و دیوانه را به جهان ارائه مینماید اما در حقیقت بازیهای تعریف شده خودش را انجام میدهد و این کار را توسط دولت پنهان آمریکا صورت میگیرد.
ترامپ، همان آدمی است که 6 سال قبل زمانی که رئیس جمهور بود، مقام معظم رهبری پیام او توسط نخست وزیر ژاپن را نپذیرفت. به اعتقاد من، تا زمانی که شرایط کنونیما به یک وضعیت با ثبات نرسد، هیچ پیشنهادی را از آمریکاییها نپذیریم. چرا که آمریکاییها عضو برجام نیستند و از برجام بیرون رفتهاند و در مذاکره نیازی نیست بگوییم اکنون بررسی نمیکنیم بعداً بررسی میکنیم. به عبارتی ما فعلاً هیچ طرحی برای مذاکره با آمریکاییها نباید داشته باشیم تا شرایط کنونی را تعیین تکلیف کنیم.
ایرنا: تجاوزی که رخ داد و مقاومتی که از سوی ایران در 12 روز انجام شد، سه وجه نظامی - رهبری و حاکمیت و مردم را داشت. این سه ضلع به ویژه اتحاد و انسجام مردم را چگونه تعریف میکنید؟
متکی: اسرائیلیها با چنین نگاه، طراحی و سناریویی حمله 23 خرداد را آغاز کردند و آنها میدانستند اینجا بیشه است اما به این شعر سعدی توجه نکرده بودند که «هر بیشه گمان مبر که خالیست، شاید که پلنگ خفته باشد». سرانجام رژیم صهیونیستی حمله را آغاز کرد و این اولین برخورد نظامی مستقیم رژیم صهیونیستی با ایران پس از 46 سال از پیروزی انقلاب اسلامی بود.
از طرفی اسرائیلیها دو بار از کلمه زلزله استفاده کردند، یک بار در زمان پیروزی انقلاب و بار دیگر در هفتم اکتبر(طوفان الاقصی). به عبارت دیگر شکل گیری موجودیت اسرائیل بهطور غیرمشروع، غاصبانه و اشغالگرانه به نوعی طراحی انگلیسیها بود که از زمان صدور اعلامیه بالفور 108 سال پیش آغاز شد. این اعلامیه به صهیونیستها اجازه داد تا در سرزمینهای مورد نظر خود مستقر شوند.
30 سال بعد، اسرائیلیها تلاش کردند تا سرزمین را تثبیت کنند. آنها زمینها را از کسانی که میفروختند، خریداری کردند و در مورد کسانی که نمیفروختند، اقداماتی همچون کشتن یا تبعید انجام دادند. این تلاشها تا سال 1948 ادامه داشت. سه سال پس از جنگ جهانی دوم، آمریکا، انگلیس و کشورهای غربی دولتی به نام رژیم صهیونیستی (اسرائیل) را در سازمان ملل به رسمیت شناختند. این تصور وجود داشت که سرزمین تثبیت شده است و رژیم صهیونیستی از 1948 به مدت 30 سال تلاش کرد تا حکومت خود را تا سال 1979، یعنی تا زمان پیروزی انقلاب اسلامی، تثبیت کند.
مقبولیت اسرائیل با ظهور انقلاب اسلامی شکست خورد
از طرفی نهضت امام خمینی(ره) از سال 1963 آغاز میشود و در بُعد خارجی نهضت امام از ابتدا مسئله اسرائیل مطرح بود و وقتی با شاه مقابله یا نصیحت و تهدید میکرد، به شاه میگفت به مردم درباره همکاریاش و نوکریاش با اسرائیل صحبت کند.
به عبارتی امام خمینی(ره)، اسرائیل را به عنوان یک موجود خبیث، نامشروع و موجودیت تحمیلی معرفی میکرد. برهمین اساس اسرائیل، انقلاب اسلامی را در سال 1979 به عنوان یک زلزله معرفی میکند. حتی اسرائیل طبق گزارشهای وزارت امورخارجه، در آن زمان در دانشگاه تل آویو، کرسیهای شیعه شناسی گذاشته بود تا مبانی فکری، اصولی و اعتقادی انقلاب اسلامی را بشناسند.
امام خمینی(ره) بعد از پیروزی انقلاب، اسرائیل را به عنوان غده سرطانی منطقه و قلب جهان اسلام معرفی میکند. البته به دنبال جمع آوری سلاح و جنگ با اسرائیل نبود. حتی وقتی جوانان و رزمندگان در دوران دفاع مقدس تصمیم میگیرند به سمت بیت المقدس بروند، امام میفرمایند راه قدس از کربلا میگذرد. اما امام خمینی(ره) جنایات رژیم صهیونیستی را برشمردند که این ادبیات سبب شکل گیری مقاومت در منطقه شد. به عبارتی با پیروزی انقلاب اسلامی پروژه اسرائیل برای مقبولیت دولتشان شکست خورد.
سناریوی اول آمریکا هم براندازی جمهوری اسلامی بود
اسرائیل به این نتیجه رسید که باید با این منبع الهامبخش در منطقه، جهان اسلام و جهان مستضعفین، بهطور مستقیم روبهرو شود. پیش از این هر وقت میخواست به این کار اقدام کند، آمریکاییها او را بر حذر میداشتند؛ چون سناریوی اول خودِ آمریکاییها هم براندازی جمهوری اسلامی بود. اخیرا مقام معظم رهبری هم فرمودند که آقای ترامپ چیزی را که دیگر رهبران آمریکایی نیز دنبال آن بودند، لو داد. آمریکا اسرائیل را برحذر میداشت چون نمیدانست اگر با ایران جنگی را آغاز کند، بعد چه خواهد شد.
گزینه نظامی حمله به ایران از زمان جرج بوش پسر روی میز بود
زمانی که آمریکاییها به افغانستان آمدند، جورج بوش پسر در رأس کار بود و اعلام کرد که بعد از افغانستان، به ایران خواهند آمد. اما به عراق حمله کردند. پس از آن بار دیگر اعلام کردند که به ایران حمله خواهیم کرد و جورج بوش تقریبا هر هفته یکبار میگفت که گزینه نظامی علیه ایران روی میز است.
ما در دبیرخانه شورای عالی امنیت ملی که آن زمان من وزیر امور خارجه بودم؛ این موضوع را بررسی کردیم که آمریکاییها میتوانند حمله را آغاز کنند؟ فرماندهان ارشد نظامی میگفتند بله این امکان برای آمریکای ها وجود دارد. اما آیا حمله میکنند؟ جمعبندی این بود که نه، چرا که نمیدانند بعد از آن چه میشود و چه اتفاقی خواهد افتاد.
سناریوی نخست آمریکاییها 46 سال است که اتفاق نیفتاده است، اینکه جمهوری اسلامی تسلیم شود یا خدای نکرده ساقط شود و براندازی صورت بگیرد. از طرفی نتانیاهو به سازمان ملل رفت و خواست تهدید اتمی شدن ایران را در جهان جا بیندازد. این ادعا که اگر جمهوری اسلامی ایران به سلاح هستهای برسد دیگر کسی جلودارش نیست، در حالی که فعالیت ما صلح آمیز است.
صهیونیستها بر روی ترور فرماندهان، زدن مراکز هستهای و اغتشاش مردم با هدف براندازی حساب باز کرده بودند
صهیونیستها این اواخر آمریکاییها را متقاعد کرده بودند که این عملیات را در سه ضلع انجام دهند و تاکید داشتند که موفق می شوند و طبق این نقشه ابتدا سران نظامی را هدف قرار میدهند چرا که وقتی در یک کشوری 10 فرمانده اصلی نظامی آن کشور کشته شوند، آن کشور حکومتش از هم پاشیده خواهد شد و این در دنیا وجود دارد.
در مرحله دوم، مسئولین، مقامات و مراکز ایران را هدف قرار میدهند و در مرحله سوم به دلیل زمینههایی که پس از حوادث سال 1401 و اغتشاشات اجتماعی و نارضایتیهایی که در بین مردم وجود دارد و هنوز هم کم و بیش ادامه دارد، به این اغتشاشات و آشوب های خیابانی دل میبندند و حمله خود را آغاز میکنند.
تصور آمریکاییها پیروزی اسراییل و فروپاشی جمهوری اسلامی ایران بود که شکست خوردند
آنها حتی بیانیه پیروزی خود را هم آماده کرده بودند ولی وقتی جنگ شروع شد، آنها نه یک هفته بعد، نه یک ماه و 6 ماه بعد بلکه کمتر از 20 ساعت بعد مغلوب شدند و صورت مسئله تغییر کرد. چرا که آنها دیدند حاجیزاده بعد از طهرانی مقدم فرمانده هوافضاست اما ندیدند که ما با هر موشکی که ساختیم در کنارش یک حاجیزاده ساختیم. آنها دیدند که پنج تا دانشمند هستهای ما فعالند اما ندیدند که با هر سانتریفیوژ، یک طهرانچی ساختیم و اکنون هزاران طهرانچی داریم که با بمباران از بین نخواهند رفت. از طرفی فردی در کشور فرمانده کل قوا است که 36 سال است کشور را راهبری میکند.
همچنین به یاد دارید که در داخل و خارج از کشور، خیلی ها کشور را تحریک میکردند که در حمله صدام به کویت، باید صدام را همراهی کنیم. اما رهبری، صدام و آمریکا را در یک میدان دید. در این 36 سال هم هدایت هوشمندانه رهبری بود که ما وارد هیچ جنگی نشدیم.
البته 46 سال است که به مواضع رژیم صهیونیستی، نسبت به نظام ناعادلانه جهان، با رهبری آمریکا معترض هستیم و هر کشوری حق دارد مواضع خود را بگوید. اما آمریکاییها در جدل منطقی با جمهوری اسلامی کم آوردند. به عبارتی آمریکاییها در سلاح، تجهیزات نظامی کم نیاوردند و حتی 20 سال در افغانستان ماندند ولی سرانجام مفتضحانه از افغانستان خارج شدند. چرا که نتوانستند دنیا را اقناع کنند.
در غزه نیز منطق غزه بر ماهیت اسرائیل که کشتار، تجاوز و کودک کشی است غلبه کرد و جمهوری اسلامی به تبعیت پیامبراکرم(ص) منطق خود را مطرح کرد. امام هم همین منطق را مطرح کرد و آمریکا هم در برابر همین منطق شکست خورد.
از روز پنجم جنگ، آمریکاییها به عدم موفقیت اسرائیل پی بردند
امام خمینی(ره) میفرمود که منطق ما تولید قدرت میکند و آنها معتقد بودند که قدرتشان تولید منطق خواهد کرد و این دو دیدگاه 46 سال در حال جنگ بودند و سرانجام آمریکا شکست خورد. چرا که اسرائیل 20 ساعت بعد از حمله مشاهده کرد فرماندهان انتخاب شدند و قدرت موشکی که دشمن گمان میکرد با شهادت سردار حاجی زاده حرکت نخواهد کرد، غرش خود را آغاز کرد. قدرت موشکی ایران از ساده به پیچیده، از تخریب کم به تخریب بیشتر و از کلاهک یک هدف زن به کلاهک 8 هدف زن، ارتقاء یافت و آمریکا از روز دوم جنگ دید که صورت مسئله در حال تغییر است. از روز پنجم جنگ آمریکاییها فهمیدند اسرائیل پیروز این جنگ نیست و آثار شکست اسرائیل مشخص میشود. چرا که حیفا و تل آویو تخریب و دهها هزار نفر از مردم سرزمینهای اشغالی در حال فرار بودند.
آتش بس یعنی پذیرش شکست نتانیاهو
آقای ترامپ یکی از آن پشتک واروهای دیگر خودش را زد، ترامپ وقتی فردو را زد که من نمیخواهم وارد آن بخش شوم، گفت که اگر ایران مقابله به مثل کند ما چنین و چنان میکنیم. این رجز را یک بار دیگر هم در زدن عین الاسد خوانده بود که ما 52 نقطه را در ایران میزنیم. ما پایگاه آمریکا در قطر را زدیم، پشتک وارو ترامپ آتش بس بود. این آتش بس یعنی نتانیاهو شکست را پذیرفت و در حقیقت آتش بس کمک برای نجات او از این شکست و توقف جنگ بود.
اسراییلیها در غزه به این کوچکی 20 هزار جاسوس داشتند
آنها علاوه بر نیروی هوایی از پهپادها و ریزپرنده ها استفاده کردند در کنار آن ریزخزندهها را که همان جاسوسهای رژیم صهیونیستی بودند و ریزچرنده ها که رسانههای معاند بودند هم بهره میبردند. اما بسیج کار خوبی را شروع کرد و در ایست بازرسیها، دسترسیهای زیادی از نظر اطلاعاتی پیدا کردند. از مسوولین میخواهم که ایست بازرسیها را تا مدتها تعطیل نکنند و ادامه دهند و خیلی هم جاسوس در این ایست بازرسیها گرفتند. حتی در غزه به آن کوچکی اسرائیلیی ها 20 هزار جاسوس داشتند.
مسوولان در پساجنگ باید اندیشه دوباره و عمیق نسبت به مردم داشته باشند
اما مردم معرکه کردند و اتحاد آحاد جامعه و یکپارچگی ملت بزرگی به نام ایران واقعاً افتخار آمیز است. البته من سفرهای زیادی به دلیل سابقه کاریم به خارج کشور داشتم و اثرگذاری زیاد فرهنگ ملت ایران در دنیا را دیدهام، دست مریزاد به این مردم و ما از آنان سپاسگزاریم. قطعاً مسئولین در پسا جنگ بایستی اندیشه دوباره و عمیقی نسبت به شرایط این مردم داشته باشند.
ایرنا: به نظر شما چه اتفاقی در آینده خواهد افتاد و چه کاری باید در کشور انجام دهیم؟
متکی: ما باید نسبت به حذف تومورهایی که در اقتصاد کشور وجود دارد اقدام کنیم. کشورداری ما به گونهای است که دولتی فربه، پر هزینه، پر عائله و کم کارآمد ساخته ایم؛ در دنیا میگویند «دولتهای بزرگ و اقتصادهای کوچک» و «دولتهای کوچک و اقتصادهای بزرگ»، در مدل اول دولتها محکوم به فروپاشی هستند. اینکه هر کاری را دولت انجام دهد و تصدیگری کند اشکال دولت داری است. تنها ما نیستیم که کشورداری میکنیم. در ژاپن که یکی از بزرگترین اقتصادهای دنیاست، کارکنان دولت 350 هزار نفر هستند، در نروژ که یک کشور نفتی است 8 هزار کارمند دولت دارند چون کارهایشان را بخش خصوصی و مردم انجام میدهند.
80 درصد اقتصاد ایران دولتی است
آقای دکتر مدنیزاده زمانی که برای رای اعتماد به مجلس آمدند یک برنامه ارائه دادند در این برنامه نوشته شده است در شرایط کنونی 80 درصد اقتصاد ما دولتی و شبه دولتی است و درست هم گفته است. من نماینده ناظر مجلس در هیات واگذاری شرکتهای دولتی به بخش خصوصی هستم و یک هفته در میان در آنجا با وزیر اقتصاد جلسه داریم، 80 درصد اقتصاد کشور دولتی است در حالی که هیچ جای دنیا اینگونه نیست.
کشورهایی مانند روسیه، چین و دولتهای کمونیستی که در گذشته به این شکل بودند، این سیستم را جمع کردند اما 80 درصد اقتصاد ما هنوز در دست دولت است. من یک زمانی به وزیر اقتصاد گفتم که اختیارات و مسئولیتهایی که تو داری از وزیر اقتصاد آمریکا، آلمان و فرانسه بیشتر است ما باید این مسائل را جراحی کنیم. ما یک کاری در اقتصاد کشور داریم به نام پیمانکاری که همان اجرای پروژههاست؛ اجرای این پروژهها یک ظرفیت کاری در کشور است که موجب تولید اشتغال میشود.
93 درصد این پروژههای پیمانکاری یا در دست شرکتهای دولتی است یا در دست نهادها و بنیادهاست و تنها 7 درصد آن در دست بخش خصوصی است و این یک اشکال در دنیا محسوب میشود. دو موضوع مهم در کمیسیون اقتصاد مطرح کردم که باید آنها را بررسی کنیم. نخست بحث ساختار کشورداری است، بنده معتقدم که وزارتخانهها باید وظایف خود را برونسپاری کنند. ما یک زمانی میگفتیم مسئولیتها را برون سپاری کنیم اما آبدارخانه های ادارات را برون سپاری میکردیم. وزارت صمت چه تکلیفی دارد که خودرو وارد کند، بگذارید مردم خودشان خودرو وارد کنند. دولتها باید خود را کوچک کنند و اقتصاد باید به طرف مردم برود.
ایرنا: اقدامات دولت در زمان جنگ 12 روزه را چگونه ارزیابی میکنید؟
متکی: دولت در زمان جنگ آنچه در توان داشت انجام داد ولی آرایش ما جنگی نبود. مجلس چند مصوبه درباره جاسوسان، ریزپرندهها و توقف همکاری با آژانس بین المللی انرژی اتمی داشت و به نظرم باید این همکاری لغو شود. ایران با آژانسی مواجهه است که 22 سال به عنوان سگ نگهبان بازیگران شورای امنیت عمل کرده است. البته پیش از این البرادعی رئیس اسبق آژانس 12 سوال برای ما مطرح کرده بود که در صورت تایید پاسخها، بیانیهای مبنی بر صلح آمیز بودن فعالیت هستهای ایران صادر خواهند کرد. ما به سوالات پاسخ دادیم و تایید هم شد ولی این بیانیه صادرنشد. در دور بعدی و وزرای خارجه بعد از من، 8 سوال آژانس مطرح کرد که توسط ایران پاسخ داده شد ولی بیانیه برای صلح آمیز بودن فعالیت هستهای کشورمان صادر نکردند. چرا که طبق فرمایش رهبر انقلاب طرف مقابل به دنبال موضوع هسته ای نبود بلکه به دنبال قرار دادن ایران در سیبل تهدید و امنیت جهانی با ادعای دست یافتن ما به سلاح هستهای است.
مجلس خودش را برای خروج از NPT آماده میکند
اگر طرف مقابل به شیطنتهای خود ادامه دهد، مجلس خودش را برای خروج از NPT آماده میکند. چرا که آژانس بین المللی انرژی اتمی 22 سال به ویژه در دوره جدید، خائنانه عمل کرد. حضور بازرسان بعد از ابلاغ قانون تعلیق همکاری با آژانس غیرقانونی است و با کسی که مدعی است ما اصلا نباید غنیسازی داشته باشیم، مذاکره نمیکنیم.
اما برای اینکه آژانس چارچوب کارش را روشن کند، گفتیم فعلا همکاری نمیکنیم و آقای محمد اسلامی رئیس سازمان انرژی اتمی ایران باید این کار را انجام بدهد. این موضوع بهطور ویژه شامل حال مدیرکل آژانس هم میشود و دوربینهای آژانس هم باید از مراکز هستهای کشور جمعآوری شود.
ما باید طراح مذاکرات باشیم و زمان آن را تعیین کنیم
مسائل پیش آمده باید ما را به سمت یک واقعبینی جدید ببرد و آن اینکه همانگونه که نسبت به آژانس تعیین تکلیف شد، باید نسبت به مذاکرات هستهای هم تعیین تکلیف شود و برای آن سه شرط داریم. نخست اینکه با کسی مذاکره میکنیم که حقوق قانونی ما را به رسمیت بشناسند و با کسی که میگوید ما اصلا نباید غنیسازی داشته باشیم مذاکره نمیکنیم. دوم اینکه در یک مدت معین بحث کنیم و تمام شود و در طول مذاکرات نباید به ما تجاوز نظامی شود و در نهایت سوم اینکه ما باید طراح مذاکرات باشیم و زمان آن را ما تعیین کنیم.
رژیم صهیونیستی در یک تعارض و بنبست قرار گرفته است
ما در مواجهه با جنگ ضمن اینکه هیچگاه جنگطلب نبودهایم، نشان دادیم که دفاع میکنیم و رژیم صهیونیستی را پشیمان میکنیم. این بار که رژیم صهیونیستی به این بیشه آمد برای اولین بار بعد از 46 سال متوجه شد که در اینجا پلنگ خوابیده است. به عبارتی رژیم صهیونیستی در یک تعارض و بنبست قرار گرفته است، شرایط امروز صهیونیستها درست مانند شرایط بعد از 33 روز جنگ لبنان است.
در جنگ 33 روزه لبنان صهیونیستها تلقیشان این بود که 15 روزه کار حزب الله را تمام میکنند در آن زمان وزیر خارجه بودم و اتفاقاً روز چهاردهم، پانزدهم به لبنان رفتم و همان زمان وزیر خارجه فرانسه هم در لبنان بود. روز شانزدهم که ناوچه رژیم صهیونیستی را هدف قرار دادند، حامیان رژیم صهیونیستی متوجه شدند که او پیروز این جنگ نیست. آثار شکست هویدا شده است لذا به میدان آمدند که صلح کنند و آتش بس اعلام کنند که بحثهای نیویورک و شورای امنیت پیش آمد.
نتانیاهو برای جبران شکست خود ممکن است دوباره حمله کند که باید آماده بود
به مسوولین نظامی میگویم که نتانیاهو در پی این شکستی که به او دادید، دنبال یک پیروزی است و ممکن است دوباره به این بیشه حملهای داشته باشد، این آمادگی باید باشد. البته شرایط داخلی و جهانی خیلی به او اجازه نمیدهد، تحلیل مرحله اول را هم ندارد و گوش به زنگی و آمادگی و هوشیاری ما هم بیشتر شده است.
پسا جنگ این مرحله از درگیری ما با رژیم صهیونیستی در آیندهای نزدیک، سقوط نتانیاهو از قدرت خواهد بود که آرامش نسبی برای لبنان، غزه و منطقه است. اما همه بداند که دنیای بدون نتانیاهو و سران رژیم صهیونیستی دنیای بهتر و امن تری است، آنها 70 سال است که فقط کشتار و جنایت کردهاند، دنیا اگر به این نتیجه برسد آن زمان اسراییل جمع خواهد شد.
http://www.gilan-online.ir/Fa/News/824297/متکی--نتانیاهو-برای-جبران-شکست-خود-ممکن-است-دوباره-حمله-کند