نسیم گیلان
قند پارسی/ حکایتی از گلستان سعدی
چهارشنبه 4 تير 1404 - 15:25:25
نسیم گیلان - آخرین خبر / سعدی در یکی از خاطرات کودکی خود می گوید:
یاد دارم که در ایام کودکی ، اهل عبادت بودم و شب ها برمی خاستم و نماز می گزاردم و به زهد و تقوا، رغبت بسیار داشتم .
شبی در خدمت پدر رحمه الله علیه نشسته بودم و تمام شب چشم بر هم نگذاشتم و قرآن گرامی را بر کنار گرفته ، می خواندم . در آن حال دیدم که همه آنان که گرد ما هستند، خوابیده اند .
پدر را گفتم : از اینان کسی سر بر نمی دارد که نمازی بخواند. خواب غفلت ، چنان اینان را برده است که گویی نخفته اند، بلکه مرده اند .
پدر گفت : تو نیز اگر می خفتی ، بهتر از آن بود که در پوستین خلق افتی و عیب آنان گویی و بر خود ببالی! 
بازار
گلستان سعدی

http://www.gilan-online.ir/Fa/News/822421/قند-پارسی--حکایتی-از-گلستان-سعدی
بستن   چاپ