نسیم گیلان - آخرین خبر / عالیه جهانگیر، همسر نیما، دربارهٔ بهانهگیربودن نیما و قهرکردن مداوم او خاطرهای را شرح میدهد.
«یکی از شبها سبزیپلو داشتیم، باز دیر آمد. همه شام خورده، خوابیده بودند. من آهسته در را باز کردم و شام را از پایین آوردم به بالا. وقتی شام را زمین گذاشتم به بهانهٔ اینکه این غذا دستخورده و کثیف است، ظرف پلو را روی فرش ریخت و قهر کرد.
اثاثیهٔ خود را که عبارت بود از چندین جلد کتاب در چادر شبی پیچید و روی دوش خود گذاشت و از در بیرون رفت. من پشت در حیاط ماندم و در را باز گذاشتم تا کسی در نزند و اهل خانه بیدار شوند.
بازار

مدتی که گذشت از ته کوچه صدایی آمد که دو نفر با هم حرف میزنند. صدا نزدیک شد. تا آمدند در بزنند من در را باز کردم و گفتم با کی کار دارید؟ از شکاف در لباس پاسبان به چشمم خورد. پاسبان اسم مرا برد. گفتم چه میخواهید در این وقت شب؟
گفت خواهش دارم این آقا را اجازه بدهید بیاید امشب بخوابد و فردا برود. چون با این کولهبار فکر میکنند سارق است. در جواب گفتم خودشان رفتهاند، من بیرونشان نکردام. بعد معلوم شد به پاسبان گفته عالیهخانم با من نزاع کرده و حالا میخواهم بروم منزل مادرم...»
منبع: کتاب زندگینامه نیما؛ به کجای این شب تیره، به قلم مصطفی اسلامیه.
http://www.gilan-online.ir/Fa/News/588599/خاطره-همسر-نیما-یوشیج-درباره-قهر-کردن-مداوم-او