نسیم گیلان - ایرنا / نویسنده کتاب «خاموشان» با اعلام اینکه این کتاب در کمتر از 40 روز به چاپ سوم رسیده است، توضیح داد: در این مدت به کتابفروشیهای مختلف در شهرهای ایران سر زدم، با مردم ارتباط برقرار کردم و برایشان داستان کوتاه خواندم؛ برای ساخت مخاطب حرفهای باید قدم برداشت.
یوسف علیخانی در گفتوگو با خبرنگار کتاب ایرنا، با اشاره به اینکه فروش کتاب تالیفی در ایران سخت است، ادامه داد: مخاطب رمان و داستان کوتاه ایرانی کم است و به همین دلیل بخش قابل توجهی از ناشران حاضر نیستند کتاب تالیفی را منتشر کنند. بهطور مشخص ناشران حاضر نیستند داستان کوتاه منتشر کنند. به همین دلیل فکر کردم باید دنبال پیداکردن راه و روشی بود تا متوجه شویم چرا مردم کتاب تالیفی نمیخوانند. از خودم پرسیدم چند درصدِ ما نویسندگان، شهر به شهر رفتیم؟ با مخاطبان صحبت کردیم و برای آنها داستان کوتاه خواندیم و با آنها ارتباط گرفتیم؟
نویسنده کتاب «خاموشان» با اعلام اینکه این کتاب در کمتر از 40 روز به چاپ سوم رسیده است، توضیح داد: در این مدت جدا از رونمایی در کتابفروشی آموت در تهران، به هفت کتابفروشی در هفت شهر رفتم و با مخاطبان حرف زدم. میتوان گفت 99 درصد مخاطبها، رمان دوست دارند و رمانهایی را که بیش از 300 تا 400 صفحه است، میخوانند. این سلیقه در تماشای فیلم کوتاه و سریال هم هست. مخاطب معمولا تماشای سریال را به فیلم کوتاهی که جایزه کسب کرده باشد، ترجیح میدهد. ایرادی هم ندارد.
بازار ![]()
علیخانی گفت: فیلم کوتاه ارزش هنری و جایگاه خود را دارد، مانند داستان کوتاه که خاص، استوار و حرفهای است و نویسنده هم امر حرفهای انجام داده است؛ اما مخاطب هنوز حرفهای نیست و برای ساخت مخاطب حرفهای باید دنبال راهکارهایی بود.
نویسنده رمان «زاهو» با بیان اینکه برای اقداماتی که برای معرفی آثارش انجام میدهد، مورد هجمه قرار میگیرد، گفت: بسیاری میگویند که کلاس کاری داشته باش! نویسنده که نباید کتابش را دست بگیرد و شهر به شهر بچرخد. به نظر آنها نویسنده باید سرجایش بنشیند تا دیگران او را کشف کنند؛ حتی میگویند «مشک آن است که خود ببوید نه آنکه عطار بگوید». من هم زمانی بر این باور بودم اما از وقتی کتابفروش شدم انگار تلنگری به من خورد و متوجه شدم دوره کشف و قهرمانها گذشته است، همه ما قهرمانهای معمولی هستیم.
نویسنده کتاب «خاما» درباره سفرهایی که برای معرفی کتابش انجام داده است، توضیح داد: در این سفرها دو چیز را مد نظر داشتم یکی اینکه حتما این دیدارها در کتابفروشی برگزار شود و به نوعی کتابفروشیها را از خلوتی بیرون بیاورد؛ اصلیترین نقشه راهم این بود. همچنین در نظر داشتم که نویسندههای شهرهای مختلف را در این رویداد همراه کنم. باید محمد شریفی یا مهدی محبی کرمانی را در کرمان بیشتر بشناسند؛ علی صالحی و محمدرضا صفدری را در بوشهر بیشتر بخوانند و سندی مومنی و محمد کشاورز را در شیراز دوستتر بدارند و در تبریز عبدالمجید نجفی را قدر بدانند.
علیخانی با تاکید بر اینکه قرار نبود «خاموشان» تابستان و در میان تیرماه منتشر شود، ادامه داد: تمام کتابهایم «بیوه کشی»، «خاما»، «زاهو» دوم بهمن منتشر شدند، «خاموشان» هم باید میماند تا دو بهمن منتشر میشد. اما روزی که بعد از جنگ 12 روزه به کتابفروشی برگشتم، وقتی دخترها و پسرهایی که در پنجشنبههای کتابفروشی آموت شرکت میکنند، در کتابفروشی جمع شدند، در چهرههایشان ترس و هراس و ناامیدی از آینده را دیدم. جلسه برگزار شد و حرف زدیم و حس کردم حالشان خیلی بهتر شده است.
این که چرا «خاموشان»؟ باید کتاب را بخوانید و شرایط اکنونی، آدمها، درختها و ... را ببینید
نویسنده کتاب «زاهو» افزود: به ذهنم رسید «خاموشان» باید در چنین شرایطی منتشر شود. همین که هزار نفر را از خیالات و نگرانی و افسردگی بیرون بیاورم به نظرم این کتاب کار خود را کرده است.
علیخانی درباره چرایی نامگذاری کتاب با عنوان «خاموشان» توضیح داد: عجیب است که این کتاب 6 ماه پیش به اسم «خاموشان» مجوز گرفته و حالا فکر میکنم این عنوان بامسماترین و پرمعنیترین اسمیست که این کتاب میتوانست پیدا کند. این که چرا «خاموشان»؟، باید کتاب را بخوانید و شرایط اکنونی، آدمها، درختها و ... را ببینید.