سلسله «بهاریه سرایی» از رودکی سمرقندی تا شفیعی کدکنی
مقالات
بزرگنمايي:
نسیم گیلان - خراسان / گفتوگوی خراسان با دکتر امیر الهامی، استاد زبان و ادبیات فارسی درباره تاریخ بهاریهسرایی در شعر فارسی و شاخصترین شاعرانِ بهاریهسرای کلاسیک و معاصر
اگر بهار و متعلقاتش را از شعر فارسی حذف کنیم، بخش بزرگی از ظرفیتِ مضمونسازی و مضمونپردازی را از آن گرفتهایم. شعر فارسی با بهار و طبیعت مأنوس است و این دو بدون یکدیگر قابلتصور نیستند. از همان دورههای آغاز شعر فارسی که سبک خراسانی رواج مییابد تا امروز که شاعران در سبکهای مختلف شعر نو، به سرودن مشغولند، بهار جلوهای خاص در شعر فارسی داشته و دارد. به مناسبت آغاز سال نو و فرارسیدن بهار طبیعت و هوای خوش فروردین، به سراغ موضوع بهاریهها و بهاریهسرایی در شعر فارسی رفتهایم و در اینباره با دکتر امیر الهامی، استاد زبان و ادبیات فارسی گفتوگو کردهایم.
بهار، مضمونی پررنگ در تاریخ شعر فارسی
دکتر الهامی درباره آغاز بهاریهسرایی و نخستین بهاریهها در شعر فارسی میگوید: «از آن جا که شعر، آینه تمامنمای جامعه در سطوح مختلف آن است، مضمون بهار نیز با نشانههای بسیار در طول تاریخ شعر فارسی، یعنی از رودکی تا شعر معاصر در شعر شاعران دیده میشود. چنان که تغییر فصل و در کنارآن جشن نوروز در شعر شاعران به عنوان یک جریان فکری با رویکردهای گوناگون، مضمونی پررنگ است و کمتر شاعری است که در شعر خود به بهار اشاره نکرده باشد. در سه قرن اوّل شعر فارسی که شعر یک روح و مفهوم آفاقی دارد و به قول دکتر شفیعی کدکنی شعر این دوره، شعر طبیعت است، مفاهیم نوروزی و بهاری هم صرفاً از جهت نگاه شاعر به خود طبیعت سروده شده است؛ چنان که رودکی میگوید: «آمد بهار خرّم با رنگ و بوی طیب/ با صدهزار نزهت و آرایش عجیب» و منوچهری میسراید: «نوبهار آمد و آورد گل و یاسمنا/ باغ همچون تبت و راغ به سان عدنا»؛ بنابراین غالب نگاه شاعر به وصف بهار و طبیعت است. همچنین از آن جا که قالب رایج شعر در سه، چهار قرن آغازین شعر فارسی، قصیده است و قصیده برای مدح و مدیحهسرایی استفاده میشد، حضور نوروز و بهار در قصاید بیشتر برای توصیف بهار و تبریک نوروز به پادشاهان و ممدوحان بوده است. مثلاً فرّخی در شعر خود با دعایی که خاصّ شریطههاست، میگوید: «تا به وقت بهار و وقت خزان/ گل بروید به آذر و خرداد/ یک غم دشمنان تو صد باد/ شادی و عزّ تو یکی هفتاد/ عید نوروز بنده دیدن توست/ عید نوروز بر تو فرّخ باد». در کنار این نگاه آفاقی به طبیعت و بهار و نوروز در قالب قصیده، نگاهی انفسی و درونگرایانه به بهار هم در کلام شاعرانی همچون ناصر خسرو به چشم میخورد. ناصر خسرو اساساً به زیبایی طبیعت و توصیف بهار و نوروز کاری ندارد و اگر در شعر از بهار و تحوّل بهاری سخن میگوید، غالباً برای پند و اندرز و موعظه است. مثلاً در جایی به اعتراض میگوید: «شصت بار آمده نوروز مرا مهمان/ جز همان نیست اگر ششصد بار آید/ هر که را شست ستمگر فلک آرایش/ باغ آراسته او را به چه کار آید»؟ او میگوید شصت نوروز را دیدهام؛ ولی اگر انسان درستی نشوم، ششصد بار دیگر هم اگر نوروز بیاید فایدهای ندارد».
بهاریههای نمادین سعدی و حافظ شیرازی
این استاد دانشگاه در ادامه از ورود مفاهیمی متنوع به بهاریهها و نمادین شدن آنها در دورههای بعدی شعر فارسی میگوید: «در قالب غزل و در قرنهای پنجم و ششم هجری به بعد، طرح مفهوم بهار و نوروز هم برای بیان احساسات و هم تحوّل طبیعت به صورت نمادین بیان شده است. در قرن هفتم، سعدی شیرازی شاعری است که دو گونه نگاه به بهار و طبیعت دارد. او از یک سو مانند شاعران قرنهای اوّل شعر فارسی، طبیعت و بهار را آغاز طراوت و نو شدن جهان میداند و از سوی دیگر، بهار را با معنی مجازی به ساحت معشوق پیوند میدهد و زیباییهای او را همچون بهاری دلنشین و زیبا بیان میکند. در این باره تحقیقات زیادی انجام شده است که از آن جمله میتوان به مقاله دکتر ستودیان درباره سعدی و شعر بهاری اشاره کرد. در شعر حافظ نیز نمادینگی بهار دیده میشود: «برخاست بوی گل ز درِ آشتی در آی/ ای نوبهار ما رخ فرخنده فال تو/ چو غنچه گرچه فروبستگیست کار جهان/ تو همچو باغ بهاری گرهگشا میباش». در سبک هندی، شاعران به توصیف بهار و نوروز میپردازند، اما توصیفات آنها به شیوه شاعران طبیعتگرای قرن سوم و چهارم نیست؛ بلکه تلفیقی از نگاه نمادین و توصیفگر در شعر شاعران این دوره است؛ چنان که صائب میگوید: «از دل پُرخون بلبل کی خبر دارد بهار/ هر طرف چون لاله صد خونین جگر دارد بهار/ از سرشک ابر و آه برق و های و هوی رعد/ میتوان دانست شوری در جگر دارد بهار». نکته دیگر آن که توصیه به خوشباشی و خوشدلی مضمون غالبی است که در سبک هندی و عراقی در کنار دیگر گفتمانهای بهاری به چشم میخورد».
بازار

بهاریه خواندنی نیما یوشیج برای کودکان
دکتر الهامی، بهاریههای معاصر شعر فارسی را ظرفی برای بیان احساسات شاعر و نیز مشکلات جامعه میداند و معتقد است: «در ادبیات معاصر چه در قالب شعر نو و چه در قالب غزل، هرجا که از بهار و نوروز نام برده شده، بیشتر برای بیان مشکلات جامعه و احساسات درونی شاعر است. در این میان، خاصترین جلوههای بهاری و شعر نوروزی را میتوان در شعر فریدون مشیری دید. در شعرهای بهاری او، حتی جلوههای شکوِه و شکایت، مانع از برشمردن زیبایی و اعجاز بهار و نوروز نمیشود: «با همین دیدگان اشک آلود/ از همین روزن گشوده به دود/ به پرستو به گل به سبزه درود/ به شکوفه، به صبحدم به نسیم/ به بهاری که میرسد از راه/ چند روز دگر به ساز و سرود». او در جایی دیگر وقتی سخن از سنگینی برف بهمن و سرمای شدید شده و تردیدی که در ذهن تاک ایجاد شده است که کاروان شادی و گل بهاری کی میرسد، امیدوارانه میگوید: «تا من به یاد دارم/ نوروز دلفروز/ نوروز جاودانی/ نوروز مردمی/ در وقت خود شکفته و پیروز میرسد/ هر جای این جهان/ که ز ایران نشانهای است/ در پیشواز نوروز/ از شور و شادمانی/ از پرچم و چراغ/ از سبزه و بنفشه/ گلآذین و تابناک/ جان پاک، خانه پاک، دل پاک، عشق پاک/ چشمی به راه باشد/ مشتاق و بی قرار/ کائن پنج روز زندگیآموز میرسد». همچنین بهار در شعر نیما برای کودکان جلوهای ویژه دارد: «بچهها بهار/ گلها وا شدند/ برفها پا شدند/ از رو سبزهها/ از روی کوهسار/ بچهها بهار/ داره رو درخت میخونه به گوش/ پوستین را بکن/ قبا را بپوش/ بیدار شو بیدار/ بچهها بهار».
بهاریهسراهای خراسان؛ از ملکالشعرای بهار تا شفیعیکدکنی
استاد زبان و ادبیات فارسی دانشگاه خیام در پایان سخنانش از شاخصترین بهاریهسراهای خراسان نام میبرد: «در خراسان شاعران بزرگی به تصویرسازی بهار و نوروز در شعر خود پرداختهاند. از ملکالشعرای بهار، استاد محمّد قهرمان تا شفیعیکدکنی، مرتضی امیری اسفندقه، علیرضا بدیع، علی محمّد مؤدّب و... شاعران نامآشنایی هستند که بهار را در شعر خود تصویرکردهاند. استاد محمّد قهرمان با همان نگاه کلّی شعر معاصر درباره بهار میگوید: «زبان بر خاک می مالند از لبتشنگی جوها/ چه میپرسی ز حال و روز سوسنها و شب بوها/ چمن در انتظار آب، آتش زیر پا دارد/ به جای سبزه برخیزد کنون دود از لب جوها/ بهار آمد ولی آگه نمیگشتم ز دلتنگی/ نمیآشفت اگر خواب مرا شور پرستوها».
-
دوشنبه ۲۸ فروردين ۱۴۰۲ - ۱۱:۳۵:۴۴
-
۸۸ بازديد
-
آخرین خبر مقاله
-
نسیم گیلان
لینک کوتاه:
https://www.nasimegilan.ir/Fa/News/610997/