شاعرانه/ چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
مقالات
بزرگنمايي:
نسیم گیلان - آخرین خبر /دوش وقتِ سَحَر از غُصه نجاتم دادند
واندر آن ظلمتِ شب آبِ حیاتم دادند
بیخود از شَعْشَعِهٔ پرتوِ ذاتم کردند
باده از جامِ تَجَلّیِ صفاتم دادند
بازار

چه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شبِ قدر که این تازه براتم دادند
بعد از این رویِ من و آینهٔ وصفِ جمال
که در آن جا خبر از جلوهٔ ذاتم دادند
من اگر کامروا گشتم و خوشدل چه عجب؟
مستحق بودم و اینها به زکاتم دادند
هاتف آن روز به من مژدهٔ این دولت داد
که بِدان جور و جفا صبر و ثباتم دادند
این همه شهد و شکر کز سخنم میریزد
اجرِ صبریست کز آن شاخِ نباتم دادند
همّتِ حافظ و انفاسِ سحرخیزان بود
که ز بندِ غمِ ایّام نجاتم دادند
حافظ
-
پنجشنبه ۲۴ فروردين ۱۴۰۲ - ۲۱:۱۰:۳۴
-
۲۸ بازديد
-
آخرین خبر مقاله
-
نسیم گیلان
لینک کوتاه:
https://www.nasimegilan.ir/Fa/News/590393/