نسیم گیلان

آخرين مطالب

کتاب‌هایی برای شرمسار کردن مادران مقالات

کتاب‌هایی برای شرمسار کردن مادران
  بزرگنمايي:

نسیم گیلان - وینش/ تاثیرگذارترین کتاب‌های تربیت فرزند در این مقاله بررسی می‌شوند. اولگا مکینگ نویسنده این مقاله معتقد است بیشتر توصیه‌های نویسندگان کتاب‌های تربیت فرزند از شخصیت‌شان، فرهنگ‌شان و محدودیت‌ها و جانبداری‌های دوران و زندگی‌های آن‌ها ناشی می‌شود. او می‌گوید شک ندارم که برخی از این نویسندگان اندیشمندان درخشانی هستند اما بیشتر اوقات با این نویسندگان کتاب‌های تربیت کودک با احترامی چنان اغراق‌آمیز رفتار می‌شود که هر نوع انتقاد از آن‌ها را ناممکن می‌گرداند.
وقتی مادر شدم با ولع شروع به خواندن کتاب‌های تربیت کودک کردم، چون می‌خواستم بچه‌هایم را درست تربیت کنم. اما خواندن این کتاب‌ها باعث شد احساس کنم آدم شکست‌خورده‌ای بیش نیستم. از خودم پرسیدم چرا. با غور در زندگی‌ و زمانه‌ی متخصصان امر، نویسندگان این کتاب‌ها، دریافتم که بیشتر توصیه‌های آن‌ها از شخصیت‌شان، فرهنگ‌شان و محدودیت‌ها و جانبداری‌های دوران و زندگی‌های آن‌ها ناشی می‌شود. شک ندارم که برخی از آن‌ها اندیشمندان درخشانی هستند که سخت برای بهبود حال کودکان تلاش کرده‌اند. اما بیشتر اوقات با این نویسندگان کتاب‌های تربیت کودک با احترامی چنان اغراق‌آمیز رفتار می‌شود که هر نوع انتقاد از آن‌ها را ناممکن می‌گرداند.
جان بالبی، پدر نظریه‌ی دلبستگی (attachment theory)، یکی از این نویسندگان است. خود بالبی تربیتی کاملاً بریتانیایی داشت. معنی‌اش برای طبقه‌ی متوسط مرفه اوائل قرن بیستم داشتن دایه و فرستادن بچه به مدرسه‌ی شبانه‌روزی در سن هفت‌سالگی است. والدین او، سر آنتونی و لیدی مری بالبی، پیرو رویکرد رایج آن روزگار در امور تربیت کودک بودند: توجه و مراقبت بیش از اندازه بچه را لوس بار می‌آورد و او را به بزرگسال خودخواه و خودمحوری تبدیل می‌کند. وقتی دایه‌ی دوست‌داشتنی جان ــ آن شخصیت کلیدی نظریه‌ی دلبستگی ــ او را ترک کرد، ضربه‌ی روحی بزرگی به او خورد.
تحت تاثیر سبک تربیت فرزند از دور و محروم شدن از دایه‌ی مهربان، بالبی احساس کرد به سمت بچه‌هایی کشیده می‌شود که از مادرشان جدا شده‌اند. نظریه دلبستگی گام مهمی شد برای درک این واقعیت که شیوه‌ی برقراری رابطه‌ی آدم با دیگران به شدت تحت تاثیر این نکته است که در کودکی والدین و مربیان او چطور با او رابطه برقرار کرده‌اند.
جان بالبی خودش وظیفه‌ی تربیت چهار فرزندش را تمام و کمال به مادرشان اُرسولا واگذار کرد و خودش را در کارش غرق کرد. طنز روزگار چنین بود که بالبی که پدری از دور داشت، خودش هم به پدری از دور تبدیل شود.
بعد بنجامین اسپاک را داریم، یک قهرمان ضدجنگ ورزشکار و کارشناس تربیت کودک کم‌نظیر که به مادرها می‌گفت: «به خودتان اعتماد کنید! شما بیش از آن می‌دانید که گمان می‌کنید می‌دانید.» در یک نگاه، به نظر می‌آید دکتر اسپاک متخصص کمال مطلوب است. او طرفدار تربیت «سهل‌گیرانه» است ــ یعنی پیروی از علامت‌هایی که فرزندتان می‌دهد و کوشش برای این که نیازهای او را تا حد امکان برآورده کنید ــ او سنت‌های پیش از خود در زمینه‌ی مقررات سفت و سخت و شیر دادن به بچه بر اساس یک برنامه‌ی زمان‌بندی شده‌ی دقیق، گسست. در سال‌های 1940 ، وقتی کتاب مشهور او کتاب تربیت و مراقبت از بچه بر اساس عقل متعارف Common Sense Book of Baby and Child Care منتشر شد، او در دنیای بچه‌داری یک بیگانه به حساب می‌آمد. اما چیزی نگذشت که در ایالات متحده و سراسر جهان به عنوان کارشناس بی‌بروبرگرد این حوزه شناخته شد.

نسیم گیلان


شخصیت و کار اسپاک هر اندازه بزرگ، اما او هم عاری از نقص نبود. اولاً طنزی نهفته است در این که مرتب به مادرها بگویید به غرایز خودشان اعتماد کنند و بعد صدها صفحه کتاب و مقاله بنویسید و توصیه‌های دقیقی در همه‌ی زمینه‌ها به آن‌ها بکنید. اسپاک می‌گوید «هر طرف نگاه می‌کنید کارشناسانی می‌بینید که به شما می‌گویند چه بکنید و چه نکنید» و انگار فراموش می‌کند که خودش یکی از همین کارشناسان است. اگر قرار است مادرها از غریزه‌ی خود پیروی کنند، آیا دیگر نیازی به کارشناس دارند؟ به کسی که مرتب به‌شان بگوید چه کار بکنند؟»
دوم این‌که اسپاک در حقیقت پیرو ایده‌آل‌های بسیار پدرانه و پدرسالارانه درباره‌ی مادری است. در نخستین چاپ‌های کتاب یادشده، به والد همیشه با ضمیر سوم شخص مونث she اشاره می‌شد و به بچه همیشه با ضمیر سوم شخص مذکر he . در چاپ سال 1976 او همه‌ی ضمیرها را تغییر داد و گاهی ضمیر مذکر و گاهی ضمیر مونث به کار برد. در چاپ‌های اخیر حتی به پدران هم‌جنس‌خواه هم اشاره می‌شود. این روش اسپاک در حساسیت به روح دوران و بازنگری در کتابش مطابق روحیه‌ی غالب زمانه البته شایسته‌ی تحسین است. اما اگر مادرها از اول به خودشان اعتماد کرده بودند، توصیه‌های او دیگر اصولاً به درد نمی‌خوردند.
تربیت کودک بر اساس نظریه‌ی دلبستگی که ویلیام سیرز و همسرش مارتا ــ که پرستار است ــ از آن پیروی می‌کنند یکی از روش‌های تربیت فرزند است که من جذبش شدم. دو بچه‌ی اولم را با زایمان طبیعی بدون استفاده از مسکن‌ها برای کاهش درد به دنیا آوردم، خودم به‌شان شیر دادم؛ کنارشان خوابیدم و بغلی بارشان آوردم ــ تمام روز بچه را به خودم چسبانده بودم و تکان‌تکانش می‌دادم. اما به تدریج پیروی از همه‌ی این توصیه‌ها را ناممکن یافتم؛ بُریدم.
تاثیر سیرز آن اندازه بزرگ بود که در سال 2012 مجله‌ی تایم یک شماره‌ی مجله را کامل به او اختصاص داد. با این عنوان: «آیا به قدر کافی مادر هستید؟» چیزی که عموم کمتر می‌دانند این است که زوج سیرز مسیحیان بنیادگرایی بودند. البته در کتاب اصلی آن‌ها تربیت فرزند بر اساس نظریه‌ی دلبستگی (2001) Attachment Parenting هیچ جا از دین و خدا نامی برده نشده، اما کتاب دیگر آن‌ها با عنوان کتاب کامل تربیت فرزند مسیحی (1997) The Complete Book of Christian Parenting and Child Care مشخصاً برای والدین مسیحی نوشته شده است. در این‌جاست که ویلیام و مارتا سیرز باور خود را مبنی بر این‌که «تربیت فرزندی بر اساس نظریه دلبستگی نقشه‌ی خداوند است برای مناسبات پدر-مادر-فرزند» شرح می‌دهند. در حالی که کتاب اصلی ادعا می‌کند که شیوه‌ی مورد نظرش بهترین روش تربیت کودک برای مادران شاغل است، در کتاب دوم نویسنده‌ها به خواننده می‌گویند بهترین کار برای زنان این است که از خانه کار کنند، نیمه‌وقت کار کنند یا پول قرض بگیرند، تا این‌که به کار تمام‌وقت برگردند.
با توجه به همه‌ی این‌ها، بچه‌داری بر اساس تئوری دلبستگی کمتر به راهبردی برای تربیت فرزند شباهت دارد و بیشتر به تمایل سیرزها می‌ماند برای تبلیغ باورهای دینی‌شان به والدین دیگر.
قاعده‌ی خودم، بعد از خواندن کلی کتاب درباره‌ی تربیت کودک، این است: «کارشناس‌ها هرچه بچه‌ها را بهتر می‌فهمند، نسبت به والدین با بی‌رحمی بیشتری رفتار می‌کنند.» بهترین نمونه‌اش آلفرد کوهن نویسنده و استاد دانشگاه آمریکایی است. تلاش او برای درک کودکان عظیم است، اما او هیچ علاقه‌ای به درک والدین نشان نمی‌دهد و آن‌ها را متهم می‌کند که «می‌خواهند فرزندان‌شان را کنترل کنند.»
کوهن در کتابش تنبیه با پاداش (1993) Punished by Rewards می‌نویسد که استفاده از روش تنبیه و پاداش باید محدود باشد، بخصوص در رابطه‌هایی که نابرابرند، مانند رابطه‌ی والدین و بچه‌ها، یا رابطه‌ی معلم‌ها و دانش‌آموزان. اما او راحت رابطه‌ی نابرابر دیگری را نادیده می‌گیرد: رابطه‌ی والدین (عمدتاً مونث) و کارشناسان حوزه تربیت فرزند مثل خودش (عمدتاً مذکر، بخصوص در ایالات متحده). وقتی به والدین می‌رسیم، او هیچ مشکلی در استفاده از تاکتیک‌های مبتنی بر تنبیه مثل شرمنده کردن آن‌ها ندارد. او در کتاب تربیت فرزند نامشروط (2005) می‌نویسد: «اگر به گذشتن از هیچ بخشی از وقت آزادتان تمایلی ندارید، اگر دوست دارید خانه‌تان مرتب و تمیز بماند، بهتر است به جای بزرگ کردن بچه، بچه‌ماهی تربیت کنید.»
در ضمن در بریتانیا متخصصان زن مانند جینا فورد، پنه‌لوپ لیچ، تریسی هوگ و اخیراً فیلیپا پری، به میدان آمده‌اند. متاسفانه رفتار آن‌ها با والدین با همتاهای مردشان هیچ فرقی ندارد. برای مثال پری که روان‌درمان است در کتاب کتابی که آرزو می‌کردید والدین‌تان خوانده بودند (2019) The Book You Wish Your Parents Had Read والدین را تشویق می‌کند «احساس شرمندگی را به احساس افتخار بگردانند» ؛ به این ترتیب شرم ــ احساسی که او برای کودکان ناپذیرفتنی می‌داند ــ برای والدین پذیرفتنی می‌شود. اما تحقیقات نشان می‌دهند که احساس شرم می‌تواند آدم‌ها را ، فارغ از سن و سال‌شان، افسرده‌تر کند.

نسیم گیلان


در قرن بیست‌ویکم تعداد متولیان تربیت کودک بیشتر از آن است که بتوان به یک‌به‌یک‌شان پرداخت و همه‌ی آن‌ها هم طرفدار شیوه‌های تربیتی هستند که سفت‌وسخت و کودک‌محور هستند. در تئوری این چیز بدی نیست. اما در دنیایی که از والدین هیچ حمایتی نمی‌شود یا حمایت اندکی می‌شود، و تربیت فرزند نه موضوعی اجتماعی که موضوعی شخصی به حساب می‌آید، این شیوه‌های تربیتی را دشوار می‌توان رعایت کرد. در واقع باورهایی شبیه این‌که تربیت فرزند باید کودک‌محور باشد و کودکان باید مقدس و تربیت‌شان برای والدین لذتبخش باشد، به معنی افت کیفیت زندگی مادران است.
وقتی والدین گزارش می‌کنند که چون نتوانسته‌اند به همه‌ی توصیه‌های متخصصان تربیت فرزند عمل کنند دچار احساس شرمندگی و شکست شده‌اند، این متخصصان گاهی حیرت می‌کنند و حتی موضع دفاعی به خود می‌گیرند. در مقاله‌ای در روزنامه‌ی انگلیسی ایندیپندنت در سال 2011 از لیچِ روانشناس نقل شده است: «اگر کتابم نوزاد وکودک (1977) Baby and Child باعث شده چنین احساسی به شما دست بدهد، چرا نمی‌اندازیدش توی سطل زباله. فرض من این است که آدم‌ها در نهایت خودشان برای خودشان تصمیم می‌گیرند، فارغ از این‌که کتابی برای‌شان مفید بوده است یا خیر.»
اما اگر کتابی بر زندگی نسلی از والدین تاثیر گذاشته است یا می‌تواند تاثیر منفی بر بهزیستی آن‌ها داشته باشد، متخصصان در قبال والدینی که از توصیه‌های آن‌ها پیروی می‌کنند مسئولیتی دارند. نکته این است که درست مانند صنعت‌های رژیم‌های غذایی و سلامت و بهداشت، صنعت تربیت کودک هم بر والدینی متکی است که خود را ناتوان احساس کنند و لذا منتظر باشند تا کتاب بعدی دربیاید و مشکلاتشان را حل کند. ولی چیزی که من بعد از مشقات فراوان دریافته‌ام این است که چنین کتابی وجود ندارد.
اما این به آن معنا نیست که همه‌ی کتاب‌هایی که برای والدین نوشته می‌شوند مساله‌دارند. مردم‌شناسانی چون دیوید اف لنسی، روانشناسی مانند الیسون گوپنیک، نویسندگانی چون جنل هنچت یا سارا منکدیک، یا اقتصاددانی چون ماتیاس دوپک، هم همچنین با تجربیات شخصی و تخصص‌شان هدایت می‌شوند، اما در کتاب‌های آن‌ها درباره‌ی تاریخ، فرهنگ، و روانشناسی تربیت فرزندان، این نویسنده‌ها نگاه تروتازه‌تری به مسائل دارند که باعث می‌شود حال‌مان کمی بهتر شود.
هدف من این نیست که کتاب‌های تربیت فرزند را به کلی باطل اعلام کنم. اگر قرار بود خودم کتابی در این باره بنویسم، این کتاب مسلماً از عشق من به زبان‌ها می‌تراوید، و از تجربیات خودم در زمینه‌ی بزرگ کردن بچه‌هایم در چند جور فرهنگ. راه حل به گمانم این نیست که کتاب‌های کمتری در زمینه‌ی تربیت فرزند بخوانیم، یا اصلاً هیچ کتابی در این باره نخوانیم.
برعکس، ما به کتاب‌های بیشتری در زمینه تربیت کودک نیاز داریم، کتاب‌هایی که چشم‌اندازها و تخصص‌های متنوع‌تری را شامل شوند و به تجربیات واقعی والدین بی‌توجه نباشند. به کتاب‌های بیشتری نیاز داریم که نویسنده‌های‌شان همه سفیدپوست، مرد، تک‌جنسیتی، غیراوتیست، غیرمعلول و آنگلوساکسون نباشند. و به کتاب‌هایی نیاز داریم که همه‌ی تقصیرها را به گردن والدین نیاندازند و جایی را نشانه‌ روند که باید؛ سیستم‌ها، دولت‌ها و نهادها را هدف قرار دهند.
کتاب‌های تربیت فرزند موجود را می‌توان با نگاهی جدلی و انتقادی خواند و پرسش‌هایی مطرح کرد از این دست: چه کسی این کتاب را نوشته؟ کِی و چرا؟ این آدم چه اعتقاداتی درباره‌ی والدین و بچه‌ها داشته است؟ و چه عواملی باعث شده این نویسنده‌ها طرز فکرشان آن باشد که هست؟
در نهایت، موضوع دیدن انسان پشت سر مرشدِ راهنماست. شاید در برخی موارد، ببینیم که امپراطور برهنه است و جادوگر همه‌توان اُز پیرمردی بیش نیست که پشت پرده‌ای سبزرنگ پنهان شده است.

لینک کوتاه:
https://www.nasimegilan.ir/Fa/News/338083/

نظرات شما

ارسال دیدگاه

Protected by FormShield
مخاطبان عزیز به اطلاع می رساند: از این پس با های لایت کردن هر واژه ای در متن خبر می توانید از امکان جستجوی آن عبارت یا واژه در ویکی پدیا و نیز آرشیو این پایگاه بهره مند شوید. این امکان برای اولین بار در پایگاه های خبری - تحلیلی گروه رسانه ای آریا برای مخاطبان عزیز ارائه می شود. امیدواریم این تحول نو در جهت دانش افزایی خوانندگان مفید باشد.

ساير مطالب

زنان مو بِلوند و چشم آبی‌ای که در خدمت نسل طلایی آلمان بودند!

رقابت بیش از 11 هزار داوطلب گیلانی در 2 گروه آزمایشی

سروده علیرضا قزوه در استقبال از غزل رهبر معظم انقلاب

برگزاری 740 برنامه ویژه هفته عقیدتی سیاسی در گیلان

افزایش غیر منطقی تعرفه برق با شعار سال هم‌ خوانی ندارد

14 همت پروژه اقتصادی و عمرانی گیلان در سفر رئیس جمهور به بهره‌برداری می‌رسد

اردیبهشت گیلان بهاری و آفتابی

نمادی از فرهنگ پهلوانی در «پهلوان و فیل»

تشکیل یک استان جدید تصویب شد

توضیحات قوه قضاییه درباره حکم توماج صالحی

غفلت از سرکشی به خانواده های شهدا پذیرفتنی نیست

نوسان قیمت طلا و سکه در بازار رشت تا ساعت 10:30

قدردانی بانوان آستارایی از عوامل پلیس در اجرای طرح نور

رمان جدید اکبر والایی چاپ شد/«بر فراز کشتزار» در بازار نشر

آغاز ماراتن کنکور سراسری در گیلان

ائمه جمعه در حفظ اتحاد و همدلی بین مردم نقش مهمی دارند

افزایش تولیدات علمی و فرهنگی دانشگاه در راستای تحقق شعار سال

مرگ جوان صومعه سرایی هنگام حرکات نمایشی با موتور

کشف 2 تن شکر قاچاق در رودسر

ویدئو مهسا جاور به مناسبت صعود تیم دو نفره روئینگ زنان ایران

ساخت بیش از 50 واحد مسکونی در صومعه سرا

برنامه ریزی برای توزیع 15 هزار جعبه تخم نوغان در گیلان

دانش‌آموزان گیلانی همیار و سفیر نجات غریق می‌شوند

50 میلیارد تومان دیگر به حل مشکلات پسماند گیلان اختصاص یافت

دکلمه خوانی زیبا با صدای خسرو شکیبایی

صحبت های دادستان کل کشور درباره اجرای طرح نور

تکریم و سپاسگزاری استاندار و مدیرکل بنیاد مازندران از والدین معزز شهیدان والامقام سروی

حضور مدیرکل بنیاد شهید و امور ایثارگران استان گلستان در برنامه زنده صبح عالی

بنیاد باید به نهاد راهبردی و مطالبه‌گر تبدیل شود

همت عشایر گیلان در جهش تولید با تولید انواع محصولات

تو که با عاشقان درد آشنایی

ربودن کودک 4 ساله از مقابل چشمان مادرش

خدایا زندگی رو زیر و رو کن

حادثه تلخی که برای یک اتوبوس در اصفهان رخ داد

کشف 2تن شکر قاچاق در رودسر

سیلاب برای قطار تهران-گرگان دردسرساز شد

تاثیر سفر‌های نوروزی در بازار مسکن شمال

ترفند متفاوت آدم ربایان به دام انداختن مردم

ماجرای تعطیلی شنبه یا پنجشنبه جنجالی شد

پیش بینی وضعیت بارندگی برای آخر هفته

بی احتیاطی جان راکب موتورسیکلت در صومعه سرا را گرفت

تقویم روز و اوقات شرعی گیلان ، 6 اردیبهشت 1403

نکوداشت کاشف السلطنه فردا در لاهیجان

در حوزه ارائه خدمات الکترونیکی به رشتوندان اتفاقات خوبی صورت گرفته است/گام های موثر مدیریت شهری در ممیزی املاک

توقیف موتورسیکلت میلیاردی قاچاق در آستانه‌اشرفیه

دکلمه زیبای خسرو شکیبایی

آسمان گیلان تا هفته آینده صاف و آفتابی است

آشیانه ساختن پرستو‌های دریایی در تالاب بین المللی انزلی

پیشرفت 90 درصدی پروژه محور آستانه اشرفیه به کیاشهر

تالاب انزلی، میزبان بیش از هزار پرستوی دریایی